با انواع ورشکستگی آشنا شوید
ورشکستگی در لغت به معنای درماندگی در کسب و تجارت بوده و حالت بازرگانی است که در آن فرد بدهی اش بیش از داراییش باشد و از پرداخت آن ناتوان باشد و به همین دلیل نتواند تعهدات تجاری خود را عملی کند. ورشکستگی برای بسیاری از تجار و کسبه به معنای انتهای کار است اما برخی دیگر ورشکستگی را به عنوان یک تجربه برای خود ثبت می کنند و در سرمایه گذاریهای بعدی از این تجربه استفاده می کنند. ورشکستگی اگر عمدی نباشد بخش زیادی از داراییها و اموال شخص را از بین برده و موجبات ضرر و زیان فراوانی برای شخص و یا اشخاص درگیر خواهد شد . اکنون قصد داریم شما را با انواع ورشکستگی آشنا کنیم
انواع ورشکستگی
الف. ورشکستگی عادی
کسی ورشکسته عادی محسوب می شود که تاجر یا شرکت تجاری بوده و از پرداخت وجوهی که بر عهده دارد متوقف گردد و ظرف ۳ روز از تاریخ وقفه که در ادای قروض یا سایر تعهدات نقدی او حاصل شده باشد ، توقف کار خود را به دفتر دادگاه عمومی محل اقامتی که دارد اظهار نموده و صورت حساب دارائی و کلیه دفاتر تجاری خود را به دفتر دادگاه مزبور تسلیم نماید. صورت حساب موصوف باید مورخ بوده و به امضاء تاجر رسیده و تعداد و تقویم کلیه اموال منقول و غیر منقول تاجر متوقف به طور مشروح ، صورت کلیه قروض و مطالبات ، صورت نفع و ضرر و صورت مخارج شخصی در آن مندرج گردد.
بنابراین اگر تاجر یا شرکت تجاری بدهکار ظرف مهلت مقرر، توقف از تادیه دیون خود را به دادگاه صلاحیت دار به انضمام مدارک مورد نظر اعلام کرد ، ورشکسته عادی محسوب می شود.
ب. ورشکستگی به تقصیر
نوع دوم ورشکستگی که در قانون از آن نام برده شده است ورشکستگی به تقصیر است یعنی در اثر اشتباه محاسباتی یا عملکردی تاجر شرکت تجاری دچار ورشکستگی میشود و اصلا عمدی نبوده و در قانون جرم تلقی نمیگردد . این نوع ورشکستگی هم به نوعی شبیه ورشکسته شدن بالا بوده اما انحصارا نتیجه عملکرد غلط مالی تجار و صاحبان کسب و کار میباشد و ربطی به شرایط اقتصادی جهانی و ملی نداشته باشد . مثلا تاجر بیش تر از نیاز تولید مواد اولیه خریده و مواد فاسد شده و دیگر نمیتواند طلب خود را پرداخت کند، یا در حوزههای دیگر مثل استخدام بی رویه پرسنل بدون تعریف کردن شغلی خاص برای آنها، بریز و به پاشهای غیر ضروری در عرصه کاری و خانوادگی ، طمع زیاد و یا ریسکهای غیر قابل در شغل خود دچار بحران مالی میشود
ج. ورشکستگی به تقلب
اگر تاجر دفاتر تجاری خود را از روی عمد و سوء نیت مفقود نماید یا قسمتی از دارائی خود را مخفی کند و یا به طریق مواضعه و معاملات صوری آن را از بین ببرد و بالاخره اگر به وسیله اسناد یا به وسیله صورت دارائی و قروض به طور تقلب به میزانی که در واقع مدیون نمیباشد ، خود را مدیون قلمداد نماید ، ورشکسته به تقلب محسوب میشود.
مراحل اعلام ورشستگی
برای افراد مختلف و مشاغل گوناگون متفاوت است . مثلا یک تاجر خرد ممکن است به صورت رسمی اعلام به ورشکستگی نکرده و اهالی و کسبه خودشان با توجه به شرایط متوجه ورشکستگی آن شوند اما به صورت کلی به خصوص برای مشاغلی که از گستره مالی و حقوقی وسیعتری برخوردار هستند اعلام ورشکستگی میکنند
برای این مشاغل اعلام ورشکستگی باید به صورت قانونی صورت گیرد و برای رسمی و قانونی شدن موضوع ورشکستگی بایستی حکم آن از طریق دادگاه صادر شود و ادعای تاجر فقط دلیل بر ورشکستگی نخواهد بود ضمن انکه اگر افرادی که از تاجر طلبکار هستند به دادگاه شکایت کنند دادگاه میتواند بر اساس ادعای طلبکاران و مستندات ارائه شده توسط آنها اعلام ورشکستگی نماید . بنابراین تاجر برای اینکه بیش از این متضرر نشده و بتواند حداقل دارایی و اموال خود را حفظ کند بهتر است از راهکارهای قانونی برای اعلام ورشکستگی استفاده نماید
معمولا افرادی که دچار ورشکستگی میشوند مطالباتی هم از اشخاص دیگر دارند که وصول نشده است که میتواند وصول این مطالبات در رفع و رجوع بدهیهایشان موثر بوده و از میزان آنها بکاهد. برای اینکه شخص بتواند به صورت قانونی در زمان ورشکسته شدن مطالبات خود را وصول کنند و طرفهای ذی ربط از شرایط موجود سوء استفاده نکنند حتما بایستی اسناد و مدارک مالی این مطالبات را در اختیار داشته و به مراجع قانونی هم ارائه دهند
مشاوره به افراد حقوقی و وکلای خبره در این خصوص هم بهترین راهکار است چرا که این افراد میتوانند جزییتات قانونی برای حمایت از شخص ورشکسته را بررسی کرده و آسیبهای ناشی از این شرایط را کاهش دهند
مزایا و معایب اعلام ورشکستگی
معافیت تاجر ورشکسته از پرداخت خسارت تأخیر تأدیه
در تمام دنیا، آثار ورشکستگی بر تاجر بسیار وسیع است، برخی از این آثار به تاجر و بنگاه اقتصادی، بعضی از آثار به بستانکار و برخی دیگر نیز به جامعه بازمیگردد.
در مورد آثار ورشکستگی بر تاجر و شرکت تجاری، باید گفت یکی از مواردی که به نفع تاجر ورشکسته خواهد بود، این است که از پرداخت خسارت تأخیر تأدیه معاف میشود و در مورد او، دیگر خسارت تأخیر محاسبه نخواهد شد همچنین ممکن است تاجر ورشکسته با انعقاد قرارداد ارفاقی با بستانکاران، به طور مجدد به فعالیت عادی خود بازگردد و دیونش را به تدریج بپردازد که به نظر میرسد این موارد امتیاز قابل توجهی برای تاجر باشد.
محرومیت تاجر ورشکسته از دخالت در اموال
البته محدودیتهای زیادی نیز برای تاجر ایجاد میشود؛ به طور مثال حتی از دخالت در اموال شخصیاش که در بستانکاری و دیون او مؤثر است، محروم میشود و طبق ماده ۴۱۸ قانون تجارت، در تمام اختیارات و حقوق مالی ورشکسته که استفاده از آن موثر در تأدیه دیون او باشد، مدیر تصفیه قائم مقام قانونی شخص ورشکسته است و حق دارد به جای او از اختیارات و حقوق مزبور استفاده کند.
همچنین هر دعوایی علیه تاجر یا از طرف تاجر، باید از طریق مدیر تصفیه انجام شود، به این معنا که او به طور مستقیم نمیتواند در دعاوی مالی طرف دعوا باشد، مگر در موارد دعاوی شخصی و خانوادگی. بنابراین باید گفت که تاجر به نحوی محجور میشود.
ورشکستگی نسبت به بستانکاران نیز آثاری دارد، به طور مثال بستانکاران بر اساس حق تقدمی که قانون تعیین کرده است، مطالباتشان را دریافت میکنند همچنین اگر بستانکاران دارای جایگاه مساوی و بدون داشتن حق تقدم باشند، در اصطلاح باید وارد گروه بستانکاران شوند که اموال باقیمانده به نسبت بین آنان تقسیم میشود. این در حالی است که تا زمانی که تاجر دیونش را پرداخت نکرده یا قرارداد ارفاقی منعقد نکرده باشد، همچنان بدهکار محسوب میشود.
آثار اجتماعی ورشکستگی
آثار اجتماعی ورشکستگی بسیار گسترده است، با نگاهی به وضع کشورهایی که در آنها بنگاههای اقتصادی زیادی ورشکسته میشوند، میتوان به وجود اقتصاد بیمار و نبود توازن در مناسبات اقتصادی و نیز سیاسی و اجتماعی پی برد. زیرا تعطیلی یک بنگاه اقتصادی بخصوص در مواردی که افرادی به عنوان کارگر یا کارمند به طور مستقیم یا غیر مستقیم در آن به کار گرفته شده باشند، باعث ایجاد بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خواهد شد.
در کشورهای دارای نظام اقتصادی منظم و تعریفشده، آثار ناشی از ورشکستگی، نمود بیشتری خواهد داشت، این در حالی است که در کشورهای فاقد مناسبات اقتصادی استاندارد، ورشکستگی در نگاه اول خود را نمایان نمیکند ولی در میان مدت افزایش مشکلات حقوقی، گسترش جرم و فساد، نابسامانیهای اقتصادی و مهاجرت نیروی سرمایهگذار و نخبه را به دنبال دارد.
ورشکستگی باعث سلب اعتبار تاجر در امور اقتصادی میشود
تاجر ورشکسته به خودی خود حتی اگر قانونی هم سلب اعتبار شود در بازار و میان تجار و کسبه اعتبار خودش را ازدست خواهد داد و این موضوع شروع یک کار تجاری جدید و یا انجام تعهدات قبلی را برایش سخت خواهد کرد . در نگاه عمومی یک تاجر ورشکسته چندان مورد اعتماد نمی باشد و کمتر شخصی حاضر به معامله با ان خواهد شد . چون یک عدم اطمینان از حفظ سرمایه ایجاد میشود که متاسفانه تا سالها ادامه خواهد داشت
تاجر نمیتواند به صورت فردی بستانکاران را تعقیب قانونی کند
پس از اعلام ورشکستگی تاجر نمیتواند به صورت شخصی بستاکاران را تعقیب کرده و مطالبه ای داشته باشد بلکه این کار توسط نماینده قانونی و با شرایط تعیین شده انجام خواهد شد . تعقیب شخصی بدهکاران توسط خود تاجر منع قانونی دارد و وی را دچار مشکل می کند
ورشکسته شدن اتفاقی است که به موجب قانون باعث ضرر و زیان برای فرد ورشکسته و افراد طرف دعوی ان خواهد شد. فرد ورشکسته از بسیاری از حقوق قانونی و اجتماعی و مالی خود محروم میشود و ممکن است تا سال ها اثرات این ورشکستگی زندگی وی را رها نکند. برای اینکه یک تاجر بتواند در شرایط مختلف اقتصادی دارایی خود را حفظ کرده و دیون خود را پرداخت و تعهداتش را به موقع انجام دهد باید یک برنامه ریزی مالی دقیق داشته و از مشاوران و مهندسین مالی خبره بهره بگیرد
برخی شرکتها و موسسات خدمات مالی میتوانند در این خصوص مشاور خوبی برای تاجران و بنگاههای اقتصادی باشند . این شرکتها میتوانند در شرایط مختلف اقتصادی راهکارهای خوب و تخصصی برای حفظ سرمایه و سود. برنامه ریزی مالی و تجارت یک تخصص و علم است و اگر شخصی از افراد مطلع و متخصص کمک نگیرد ممکن است بخشی یا همه سرمایه خود را در بازار متلاطم فعلی از دست دهد
برای همین ما به شما پیشنهاد میکنیم برای پیشگیری از این امر قبل از شروع هر کسب و کاری با متخصصان در این عرصه مشورت بگیرید و جوانب مختلف را از زاویه تخصصی و علمی بررسی کنید
تاجر ورشکسته از برخی از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم میشود
به موجب قانون تاجری که اعلام ورشکستگی میکند بسته میزان دیون و تعهداتی که داشته از برخی از حقوق اجتماعی و به خصوص سیاسی محروم میشود . میزان محرومیت تاجر از حقوق اجتماعی و سیاسی بستگی به میزان تعهدات و مهم تر از ان جایگاهش در اجتماع خواهد داشت . مثلا اگر شخص ورشکسته یک تاجر به نام با شخصیت سیاسی برجسته در جامعه باشد این فرد علاوه بر یکسری حقوق اجتماعی از برخی یا همه حقوق سیاسی خود هم محروم می چرا که بازتاب ورشکستگی و تعهدات مالی یک شخص سیاسی و تاثیر آن در اعتماد عمومی بیشتر و عمیق تر خواهد بود . مثلا اگر یک وزیر که در بخش خصوصی هم تجارت میکند دچار ورشکستگی شود برای اینکه در اذهان عمومی استفاده از رانت و حمایت دولتی متبادر نشود این فرد ممکن است از انتصاب به کلیه پستهای سیاسی در آینده محروم شود
وظایف و اختیارات عضو ناظر
به محض صدور حکم ورشکستگی، دادگاه مکلف است یک نفر را به عنوان عضو ناظر تعیین کند. وظیفه عضو ناظر، نظارت بر جریان ورشکستگی و تسریع جریان ورشکستگی است.
مطابق ماده یک قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی مصوب سال ۱۳۱۸، در شهرها و مراکزی که این اداره تشکیل شده است، دادگاه نباید عضو ناظر تعیین کند بلکه باید حکم ورشکستگی را به این اداره ارسال کند و در حقیقت این اداره، وظیفه عضو ناظر را اجرا میکند.
مهر و موم و اقدامهای اولیه نسبت به تاجر، وظیفه کیست؟ طبق ماده ۴۳۳ و ۴۳۴ قانون تجارت، در مواردی که دادگاه عضو ناظر را تعیین میکند و اداره ورشکستگی وجود ندارد، عضو ناظر نسبت به مهر و موم اموال تاجر ورشکسته اقدام میکند همچنین در مناطقی که اداره تصفیه امور ورشکستگی وجود دارد، طبق ماده ۱۳ تا ۲۲ قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی، این اداره کار نظارت و نیز مهر و موم ترکه و اموال را انجام میدهد.