اختلال دلبستگی چیست؟
پیوند کودک با مراقبان خود یا فقدان آن برای رشد آنها بسیار مهم است. این اولین روابط، زمینه را برای روابط آنها در آینده، حتی در بزرگسالی، آماده می کند. اگر کودک نتواند در اوایل زندگی با مراقبان خود (معمولاً والدینش) ارتباط عاطفی برقرار کند، به طور بالقوه می تواند منجر به اختلال دلبستگی شود و در تله وابستگی و بی کفایتی گرفتار می شود.
اختلال دلبستگی نوعی الگوی رابطهای است که باعث میشود فرد در برقراری رابطه با دیگران به مشکل برخورد و نسبت به روابط خود با اطرافیان احساس ناامنی کنددلبستگی ریشه در کودکی افراد دارد. برای مثال کودکانی که با والدین خود رابطه تیره و تاری داشته باشند (برای مثال مورد حمایت والدین قرار نگیرند، بیتوجهی به خواستههای کودکان از سمت والدین و…) در بزرگسالی به اختلال دلبستگی مبتلا خواهند بود
در حالی که اختلال دلبستگی می تواند ایجاد روابط معنادار را برای فرد دشوارتر کند،خبر خوب این است که درمان، هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان امکان پذیر است. درک اینکه اختلال دلبستگی چیست، چه چیزی باعث آن می شود، علائم و دانستن اینکه چه گزینه های درمانی در دسترس است می تواند به تسکین و تسهیل درمان کمک کند.
انواع اختلالات دلبستگی
ایگرتا زاک، دکترا، مشاور سلامت روان که کار خود را وقف درمان کودکان مبتلا به اختلال دلبستگی کرده است، میگوید: در حالی که بزرگسالان ممکن است تحت تأثیر اختلال دلبستگی قرار بگیرند، این اختلال عمدتاً در کودکان تشخیص داده میشود. در اینجا دو نوع اختلال دلبستگی شناخته شده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی آورده شده است:
اختلال دلبستگی واکنشی (RAD)
اختلال دلبستگی واکنشی نوعی بیماری روانی است که در نخستین سالهای زندگی کودک بروز میکند. کودکان مبتلا به آن توانایی برقراری ارتباط موثر و پایدار با والدین، مربیان و… را نداشته و نمیتوانند به تعامل مناسب با دیگران دست پیدا کنند. بیتوجهی به علائم و عدم درمان آن ممکن است باعث بروز مشکلات جدی در بزرگسالی شود کودکان مبتلا به RAD ممکن است در ایجاد وابستگی عاطفی به دیگران مشکل داشته باشند، توانایی کاهش احساسات مثبت را داشته باشند، از نزدیکی فیزیکی یا احساسی اجتناب کنند و ممکن است در هنگام در آغوش گرفتن، واکنش خشونت آمیز نشان دهند.
اختلال دلبستگی واکنشی معمولاً طیف وسیعی از علائم را شامل می شود. و اغلب به آن شرایط “افراط” می گویند. یک فرد مبتلا به RAD ممکن است زندگی سطحی یا خیالی داشته باشد. آن ها به طور کلی قادر به بیان احساسات واقعی خود نیستند. ممکن است خود را از دیگران منزوی کنند تا از احساس خجالت یا صدمه دیدن جلوگیری کنند. آن ها ممکن است علائم خصومت یاپرخاشگری نسبت به دیگران را نشان دهند. بنابراین می تواند بر توانایی آن ها در ایجاد روابط سالم تأثیر منفی بگذارد.
اختلال درگیری اجتماعی مهار نشده (DSED)
اختلال تعامل اجتماعی بیقید و بند یا DSED یکی از اختلالات روانی مرتبط با تروما و استرس است که در کودکان بروز پیدا میکند. برجستهترین نشانهی اختلال تعامل اجتماعی بیقید و بند این است که کودک رفتاری نامتناسب با فرهنگ و بیش از حد صمیمی و نزدیک با افراد ناآشنا و نسبتا غریبه دارد.
این وضعیت شامل رفتارهایی مانند دور شدن از مراقبین، تمایل به ترک با یک غریبه و شرکت در اقدامات فیزیکی بیش از حد آشنا با بزرگسالان ناآشنا (مانند درخواست در آغوش گرفتن) است.
مشابه RAD، می تواند در نتیجه ضربه یا غفلت در اوایل دوران کودکی باشد. زاک توضیح می دهد که در حالی که کودکان مبتلا به RAD ممکن است در برقراری روابط عاطفی با دیگران مشکل داشته باشند، کودکان مبتلا به DSED تمایل دارند بیش از حد دوستانه باشند و درس “خطر غریب” را که بیشتر کودکان آموزش می دهند، ندارند.
لزلی بکر فلپس، دکتر روانشناس و نویسنده کتاب «بازگشت از رد کردن» میافزاید: وجه مشترک هر دو اختلال دلبستگی، مشکل در برقراری ارتباط سالم با دیگران است.
چه چیزی باعث اختلال دلبستگی می شود؟
زاک میگوید اختلال دلبستگی نادر است و معمولاً توسط کودکانی که مراقبان مهربان و پاسخگو دارند تجربه نمیشود. او اضافه میکند که کودکان که به سرپرستی گرفته میشوند یا کودکانی که مدتی را در سیستم سرپرستی در انتظار فرزندخواندگی گذراندهاند، بیشتر در معرض ابتلا به اختلال دلبستگی هستند.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ که بر روی ۲۷۹ کودک ۶ تا ۱۲ ساله در مراکز پرورشی متمرکز شده بود، نشان داد که ۱۹٪ مبتلا به اختلال دلبستگی تشخیص داده شده بودند
در حالی که هم RAD و هم DSED میتوانند ناشی از ترومای دوران کودکی باشند، تفاوتهایی در نوع تروما وجود دارد که میتواند انواع خاصی از اختلال دلبستگی را محتملتر کند.
زاک میگوید: «در مورد RAD، معمولاً الگویی وجود دارد که در آن کودک به ندرت یا حداقل در هنگام ناراحتی آرام میشد. این میتواند منجر شود که آنها در آینده از [تشکیل] روابط دست بکشند.»
زاک توضیح میدهد که در مقابل، زمانی که سابقه سوء استفاده یا فقدان یک مراقب اولیه وجود داشته باشد، اغلب مبتلا به DSED تشخیص داده میشود. به عنوان مثال، کودک ممکن است در یک خانه گروهی توسط افراد مختلف یا در خانه های متعدد نگهداری شده باشد. بزرگ شدن در این محیطها میتواند منجر به جستجوی هر بزرگسالی برای برآوردن نیازهایش شود، برخلاف ایجاد پیوند عمیق با یک مراقب اصلی.
علائم اختلال دلبستگی واکنشی RAD
علائم اختلال دلبستگی می تواند از همان دوران نوزادی شروع شود. علائم اختلال دلبستگی واکنشی نوزادان و کودکان مبتلا به RAD ممکن است در هنگام ناراحتی در جستجوی مراقبت ناکام باشند و ممکن است در صورت ارائه آن مراقبت را قبول نکنند. برخی علائم عبارتند از:
خلق و خوی نوسانی
به طور مداوم واکنش پرواز-جنگ یا انجماد را تجربه می کنند میل شدید به تصمیم گیری خودشان
عدم تمایل به لمس شدن یا محبت فیزیکی
کودکان مبتلا به RAD اغلب وقتی لمس میشوند میخندند، میلرزند یا چیزی مثل “اه” میگویند. آنها به جای حس مثبت از تماس فیزیکی، آن را نوعی تهدید میدانند.و هنگام در آغوش گرفته شدن واکنش های خشونت آمیزی از خود بروز میدهند.
مشکلات کنترلی
اغلب کودکان دچار این اختلال زمان بیشتری تحت کنترل بوده و حس میکنند بیفایده هستند. آنها اغلب نافرمان، مخالف و اهل جدال میباشند.
مشکلات خشم
شاید خشونت مستقیم نشان داده شود، یا با کجخلقی یا با برخوردهای فیزیکی، و یا با رفتارهای تهاجمی.
کودکان دچار اختلال دلبستگی شاید خشم خود را در رفتارهایی پنهان کنند که در اجتماع کارهای قابل قبولی هستند، مانند اینکه برای ابراز احساسات با کاری که اصطلاحاً ”بزن قدش” مینامیم با محکم زدن میخواهند به فرد مقابل آسیب برساند.
وجدان توسعهنیافته
این کودکان اغلب طوری کار خود را میکنند که به نظر میرسد احساس گناه، پشیمانی و ندامت از رفتار بد خود ندارند.
توجه به این نکته مهم است که برخی از این پاسخها، مانند خلق و خوی نوسان و میل شدید به کنترل، بخشهای طبیعی دوران نوجوانی هستند. همچنین ممکن است یک کودک شرایط جسمی یا روانی دیگری را تجربه کند. به دلیل این عوامل، دریافت تشخیص مناسب از یک متخصص آموزش دیده ضروری است.
علائم اختلال درگیری اجتماعی مهار شدهDSED
نوزادان و کودکان مبتلا به DSED می توانند بیش از حد با غریبه ها دوستانه باشند.
آنها همچنین ممکن است: در آغوش گرفتن یا سایر تماس های فیزیکی از غریبه ها بپذیرید یا درخواست کنیدبه یک غریبه اجازه دهید آنها را بردارد یا به آنها غذا بدهدقبل از رفتن با یک غریبه با والدین یا مراقبان خود مشورت نکنید وقتی کودکان مبتلا به اختلال دلبستگی بزرگتر می شوند، به احتمال زیاد از نظر عاطفی گوشه گیر و منزوی می شوند و اختلالات عاطفی یا اجتماعی را تجربه می کنند.
همچنین ممکن است فقدان همدلی و کنترل تکانه در آنها ایجاد شود. علاوه بر این، کودکان مبتلا به اختلال دلبستگی می توانند مشکلات یادگیری بیشتری را تجربه کنند، به ویژه مشکلاتی در رشد مهارت های زبانی.
در حالی که این علائم معمولاً در دوران نوزادی و کودکی ظاهر می شوند، زاک و دکتر بکر فلپس خاطرنشان می کنند که بدون درمان مناسب، علائم اختلال دلبستگی می تواند تا بزرگسالی به شکل سبک های دلبستگی ناایمن ادامه یابد.
خطرات اختلال دلبستگی هنگامی که یک اختلال دلبستگی در نوجوانی به درستی تشخیص داده نشود و درمان نشود، می تواند منجر به سبک دلبستگی ناایمن در زندگی بعدی شود.
تئوری دلبستگی چیست؟
تئوری دلبستگی بر پیوندهای بین افراد، به ویژه بین مراقب و کودک تمرکز دارد. اگر فردی در اوایل زندگی با مادر یا مراقب خود رابطه ایمن داشته باشد، این نظریه مطرح می شود که بعداً سبک دلبستگی ایمن خواهد داشت یا: روشی متعادل برای نزدیک شدن به روابط. اگر فردی در اوایل رابطه ای ناایمن با مراقب خود داشته باشد، ممکن است در طول زندگی خود به سایر روابط بلندمدت واکنش های ناایمن داشته باشد. دکتر بکر فلپس می گوید، مهم است که توجه داشته باشیم که تشخیص اختلال دلبستگی با داشتن سبک دلبستگی ناایمن متفاوت است. او می افزاید: «داشتن یک سبک دلبستگی ناایمن بسیار رایج تر است.
سه نوع سبک دلبستگی ناایمن
دلبستگی اضطرابی:
با نگرانی از این که دیگران تمایل خود را برای صمیمیت متقابل نکنند مشخص می شود.افرادی که از این نوع سبک دلبستگی برخوردار هستند، از نگران بودن بیش از حد در یک رابطه بسیار نگران هستند. آنها امید زیادی به شریک زندگی خود دارند و انتظار دارند که امنیت و شادی را از رابطه جلب کند. غالباً از ترس تنها ماندن به شریک زندگی خود می چسبند. این می تواند نتیجه آسیب های کودکی و والدین متناقض باشد.مطالعات نشان می دهد که دلبستگی به افراد در دوران کودکی شکل می گیرد و با رشد فرد رشد می کند.
به عنوان مثال، کودک گریه می کند و به طرز ناامیدی به مادر خود نگاه می کند و بلافاصله پس از نگه داشتن مادر، گریه را متوقف می کند. اما اگر والدین یا سرپرستان در دسترس نباشند، ممکن است کودک احساس رهایی و طرد شدن کند. چنین احساساتی قوی است و تأثیر ماندگار بر کودک دارد زیرا احساس نیاز به دوست داشتن، رفتار معمولی انسان است.
کودکانی که مشکلات دلبستگی اضطراب و مدیریت استرس دارند با الگوهای دلبستگی مشغول رشد می کنند. پس از رسیدن به بزرگسالی، خود به خود بحرانی می شوند و به دنبال اطمینان هستند. احساس کودکی از بودن “به اندازه کافی خوب” در روابط ادامه نمی یابد که باعث می شود آنها چسبان و صاحب اختیار باشند.
آنها دائماً با کمبود خود یا ترس از رهایی دیگران نبرد می کنند و تمایل دارند که مردم را دوست داشته و بین طغیان های عصبانیت و تمایلات برای عشق و پشتیبانی نوسان داشته باشند.
اگر شما یا شریک زندگی تان خیلی چسبنده هستید، پس به دنبال علائم خاصی باشید تا بدانید که آیا یکی از شما با اضطراب همراه است یا خیر.
دلبستگی اجتنابی:
با اجتناب از تلاش برای صمیمیت مشخص می شود. سبک دلبستگی اجتنابی یکی از سبکهای دلبستگی است که طی اوایل دوره کودکی شکل میگیرد. معمولاً این سبک در کودکانی ایجاد میشود که در پاسخ به نیازها یا پریشانی های خود، پاسخ دهی حساس یا دلسوزانهای از مراقبانشان دریافت نمیکنند. کودکان دارای این سبک دلبستگی، ممکن است هم از نظر جسمی و هم عاطفی به شدت مستقل شوند.شکل گیری سبک دلبستگی اجتنابی در دوران کودکی احتمالاً منجر به بروز مشکلاتی در ایجاد روابط نزدیک در بزرگسالی میشود.
دلبستگی اضطرابی-اجتنابی:
با کم اهمیت جلوه دادن اهمیت دلبستگی و تجربه پریشانی در روابط مشخص می شود.
غالب ترین ویژگی دشواری در ایجاد روابط نزدیک است، که منجر به درد عاطفی عمیق می شود. این افراد تمایل به توسعۀ استقلال اشتباه دارند. آنها مستقل هستند، اما در همین حال، زمانی که احساس می کنند کسی در حال نزدیک شدن به آنها هستند به طور بسیار زیادی مضطرب خواهند شد.
برای آنها شناخت هیجانات شان بسیار سخت است. گاهی اوقات آنها اظهار علاقه مندی به چیزی می کنند، اما نگرش شان نشان دهندۀ بی میلی است. یا گاهی اوقات برعکس است آنها نشان می دهند که به چیزی یا شخصی علاقه ندارند، اما رفتارشان چیز دیگری را نشان می دهد.
همۀ این شکل ها از دلبستگی بعدا باعث محدودیت هایی در زندگی، بخصوص در بعد هیجانی یا هوش عاطفی خواهد شد. اما تغییر الگوی روابط از طریق آگاهی از رفتار خودشان، دلایل شان،و پیامدهای شان امکان پذیر است.
مضرات سبک دلبستگی ناسالم
دکتر بکر فلپس می گوید: “کسی که سبک دلبستگی ناایمن دارد، نمی تواند به اندازه ای کافی از شریک زندگی خود حمایت می کند.” “اغلب، شخصی غرق در احساس نفرت از خود است و معتقد است که مشکلی در او وجود دارد و برای اعتماد به دیگران مشکل دارد.” او اضافه می کند که ایجاد ترس شدید از طرد شدن نیز معمول است. علائم یا رفتارهای دیگر عبارتند از احساس نیاز و احساس نیاز شدید و وابستگی بیش از حد به شریک زندگی. در حالی که سبک های دلبستگی ناایمن اغلب می تواند مشکلاتی را در روابط ایجاد کند، درمان مناسب می تواند به فرد کمک کند تا پاسخ های خود را مدیریت کند و رفتار خود را تغییر دهد.
با شرکت در دوره های مهارت فردی مدرسه کسب و کار آیا می توانید هوش عاطفی خود را افزایش دهید و سبک دلبستگی خود را ایمن کنید
اختلال دلبستگی چگونه تشخیص داده می شود؟
دریافت تشخیص رسمی اختلال دلبستگی اولین قدم به سوی درمان است. یک کودک برای تشخیص رسمی RAD یا DSED باید معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی را داشته باشد و معاینه باید توسط روانشناس یا روانپزشک انجام شود. علاوه بر این، کودک باید حداقل ۹ ماه داشته باشد و سایر شرایط پزشکی باید رد شده باشد. برای تشخیص، یک روانشناس یا روانپزشک معمولاً موارد زیر را مشاهده می کند: چگونه یک کودک در رابطه با مراقبان خود و سایر بزرگسالان رفتار می کندوقتی کودک نیازهایی دارد (مانند گرسنه بودن یا نیاز به تعویض پوشک) چگونه رفتار می کند.خلق و خوی کلی کودک در هنگام همراهی با مراقبین چگونه است
درمان اختلالات دلبستگی
گزینه های درمان برای اختلال دلبستگی گزینه های درمانی هم برای کودکان مبتلا به اختلال دلبستگی و هم برای بزرگسالانی که سبک دلبستگی ناایمن ناشی از اختلال دلبستگی را ایجاد کرده اند وجود دارد. این گزینه های درمانی عبارتند از:
درمان هیجان محور
این یک نوع درمان برای اختلال دلبستگی است که زاک می گوید می تواند در مورد کودکان موفقیت آمیز باشد. با این نوع درمان، یک درمانگر می تواند به کودک کمک کند تا احساسات و رفتارهای خود را تنظیم کند و از او بخواهد که احساسات خود را نامگذاری کند، آن را تأیید کند و سپس راه هایی برای برآورده کردن نیازهای خود بیابد. با EFT، به جای سرکوب احساسات، بر روی کار کردن از طریق احساسات تأکید می شود.
درمان شناختی رفتاری
در حالی که اختلالات دلبستگی تقریباً همیشه در دوران کودکی تشخیص داده می شود، درمان برای بزرگسالانی که با عواقب چنین تشخیصی زندگی می کنند وجود دارد. یکی از روشهای رایج درمان برای بزرگسالان، درمان شناختی- رفتاری است، نوعی از گفتار درمانی که در آن درمانگر به مراجع کمک میکند تا از تفکرات نادرست یا منفی آگاه شود تا بتوان رفتارهای مثبتتری ایجاد کرد. “این مهم است که خودآگاهی را توسعه دهیم. افرادی که وابستگی ناایمن دارند اغلب با احساسات خود در تماس نیستند. سپس، یک فرد می تواند رفتارهای خاصی را اصلاح کند و بر ایجاد روابط مثبت بیشتر تمرکز کند.
منبع : مجله فوربس