تا به حال شده است در گفتگوهای خود با شرایطی مواجه شوید که کسی بخواهد از شما دور شود یا شما چنین قصدی داشته باشید؟ باید بدانید که این موضوع ممکن است به دلیل عدم وجود مهارت سخنوری و فن بیان رخ دهد.
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم به تدریج از دیرباز تا امروز به گونهای شده است که افراد نمیتوانند با هم یک گفتگوی ساده برقرار کنند. جهانی که در آن هر گفت و شنود توانایی دارد به شکل بالقوه تبدیل به محور بحث و جدل شود.
ما در نقطهای از جهان قرار داریم که به طور نامحسوس سیاستمداران آن قادر نیستند با یکدیگر صحبت کنند، برخی افراد برای بی اهمیتترین مسائل با تمام احساسات میجنگند. باید بدانید که این اتفاقات طبیعی نیست و لازم است که راه حلی پیدا کرد. برای بررسی بهتر آنچه که در رابطه با مشکلات صحبتکردن افراد با هم وجود دارد و همچنین ارائه راهکارهای این مشکل همراه ما باشید.
۱۰ قانون اساسی مهارت سخنوری و فن بیان
مهارت سخنوری و فن بیان
طبق مطالعاتی که روی ۱۰۰۰۰ فرد بزرگسال در آمریکا انجام شده است، امروزه ما انسانها دچار قطبیتهای گوناگون شدهایم یا به طور واضح، درگیری با تقسیمات مختلف برای ما به وجود آمده است. این موضوع به این معناست که امروزه، ما به نسبت کل تاریخ، کمتر اهل مصالحه و سازش هستیم.
عدم وجود مصالحه و سازش در بین انسانها به این معناست که ما انسانها به یکدیگر گوش نمیدهیم. درواقع براساس اینکه کجا زندگی میکنیم، با چی کسی دوست هستیم یا ازدواج کردهایم و بر پایه آنچهکه از قبل آموختهایم و باور داریم، امروزه تصمیم میگیریم و عمل میکنیم.
تمام موارد ذکر شده در بالا تاکیدی مجدد بر این موضوع است که ما به حرف یکدیگر گوش نمیدهیم. لازم است بدانیم که مهارت سخنوری نیاز به یک تعادل دارد. تعادلی بین گفتن و شنیدن. ما انسانها در طول مسیر تاریخ، این تعادل را از دست دادهایم.
عدم تعادل گفت و شنود
جالب است بدانید بخش زیادی از نامتعادل شدن گفت و شنودهای ما، درگیر گستره یا اقتضای تکنولوژی شده است. برای درک این موضوع کافیست به تلفن هوشمندی که در دست دارید توجه کنید. اگر توجه شما، کافی نبود به مطالعات زیر دقت کنید.
طبق مطالعات، حدود یک سوم از نوجوانان آمریکایی بیش از ۱۰۰ پیام در روز میفرستند که درواقع خیلی از این پیامها، پیامهایی هستند که به دوستان خود میفرستند. مضمون این پیام مبتنیبر یک چیز است. آنها قصد دارند با هم رو در رو صحبت کنند. آیا این یک بخش گم شده در ضمیر پنهان بشریت محسوب نمیشود؟
اگر نوجوانان را مشابه با مسیر نوجوانی بشر، در طول تاریخ در نظر بگیریم، براساس تحقیق ذکرشده بخش امروزه جهان قسمتی از خودش را در عدم ارائه ارتباط موثر گم کرده است.
مهارت سخنوری و فن بیان برای قرن ۲۱
یک آموزگار دبیرستانی به شاگردانش، یک پروژه مهارت سخنوری را پیشنهاد داد که بدون استفاده از یادداشت درباره موضوعی صحبت کنند. طبق این پروژه که به نوعی یک مقوله پژوهشی نیز تلقی میشد او به مطالب جالبی دست یافت.
براساس مطالعه آموزگار دبیرستانی، او متوجه شده است که قابلیت کلامی شاید تنها مهارت مهمی باشد که معلمها در آموزش آن شکست خوردهاند. این آموزگار میگوید که نوجوانان، هر روز ساعتها وقت شان را صرف ایدههای یکدیگر تنها از طریق صفحه نمایش موبایل میکنند، اما به ندرت فرصتی برای به کارگیری مهارتهای خود در اختیار دارند.
بر پایه پژوهش بالا به نظر میرسد که باید یک سوال مضحک پرسیده شود؛ آیا هیچ مهارتی در قرن بیست و یکم مهمتر از حفظ انسجام همراه با اعتماد به نفس در گفتگو و صحبت کردن وجود دارد؟
۱۰ روش برای افزایش مهارت سخنوری و فن بیان
همه ما به طور عمده از طریق حرف زدن با مردم زندگی میکنیم، این موضوع حتی برای برندگان جایزه نوبل، رانندگان کامیون، میلیاردرها، مهدکودکها، فرمانداران و لوله کشها صادق است.
به طور کلی ما با مردمی صحبت میکنیم که دوستشان داریم یا دوستشان نداریم. با مردمی صحبت میکنیم که با ما به طور عمیق در برخی نظرات شخصی مخالف هستند، با اینحال در برخی مواقع یک گفتگو با آنها داریم.
در این بخش ما قصد داریم درباره چگونه صحبت کردن و چگونه گوش دادن، آموزشهایی در اختیار شما قرار دهیم. البته که خیلی از ما تابهحال نصیحتها و روشهای زیادی در این باره شنیدهایم. نصیحتهایی از قبیل اینکه:
به چشمان فرد نگاه کنید؛
قبل از گفتگو، درباره موضوع مورد علاقه فکر کنید؛
با نگاه، حرکت سر و لبخند نشان دهید که به او یا آنها توجه میکنید؛
چیزی را که شنیدهاید، تکرار یا جمع بندی کنید.
درباره موارد بالا و موارد دیگری که بدون شک از منابع مختلفی شنیده یا خواندهاید باید بگوییم، لازم است همه این موارد را فراموش کنید. زیرا تمام آنچه به شما نصیحت شده است، به طور عامیانه، چرند محض هستند. برای توضیح این موضوع جمله بعد را فقط بخوانید:
(اگر شما به طور حقیقی توجه میکنید، دلیلی ندارد یاد بگیرید که چگونه توجهتان را نشان دهید.)
جالب است بدانید براساس ادعای برخی از سخنرانان، برای ایجاد یک گفتگو تنها کافیست از همان مهارت سخنوری استفاده کنید که در طول زندگی معمولی خود به شکل حقیقی قابل استفاده است.
برای توضیح موضوع بالا لازم است یاد بگیریم که چگونه بدون هدر رفتن وقت، بدون اینکه کسل شویم و بدون اینکه به کسی اهانت شود، یک گفتگوی موثر یا همان مذاکره برقرار کنیم.
مواردی که در ادامه اشاره میشود به شما کمک میکند که به طور حقیقی توجه کنید نه آنکه ادای توجه کردن را در بیاورید.
چند کار را با هم انجام ندهید.
وقتی صحبت از این روش در بحث مهارت سخنوری میشود، منظور این نیست که تنها از تلفن همراه، تبلت یا هرچیز دیگری در دستتان استفاده کنید. منظور این است که حضور داشته باشید، در همان لحظه و همانجا باشید.
درباره بحثی که با رئیس خود داشتهاید، فکر نکنید. در رابطه با شامی که قرار است بخورید فکر نکنید. اگر قصد دارید گفتگوی خود را تمام کنید، دنبال بهانههای ذهنی نگردید، گفتگو را تمام کنید. اما نصف و نیمه در آن نباشید.
فضل فروشی نکنید!
اگر قصد دارید نظرات خود را ارائه بدهید، بدون هیچ مجالی برای پاسخ یا بحث یا مقاوتی، شروع به نوشتن یک مقاله کنید. لزومی نیست که تمامی نظرات خود را در یک مباحثه ارائه دهید.
جالب است بدانید فضل فروشی نکردن موضوعی است که در برخی برنامههای رادیویی دلیل بسیار خوبی تلقی میشود تا راجع به چیزی که نمیدانند حرف نزنند. چنین افرادی بسیار کسل کننده به نظر میرسند زیرا تمام و کمال سعی دارند نظرات و نگاههای خود را در مباحثات وارد کنند.
البته که افرادی که در مباحثه فضل فروشی میکنند، بسیار قابل پیش بینی هستند و بدون شک کسی نمیخواهد شبیه این افراد باشد.
اگر میخواهید یک گفتگوی متناسب با مهارت سخنوری برقرار کنید، باید به قصد یادگیری وارد گفتگو شوید. به گفته اسکات پک که یک روانشناس مشهور است: درست گوش دادن نیاز دارد که خودتان را کنار بگذارید.
گفته اسکات پک، گاهی به این معناست که نظر شخصی خود را کنار بگذارید. همچنین او گفته است که بااحساس این پذیرش در خود، شکنندگی سخنگو کمتر میشود و احتمال بیشتری وجود دارد که برای باز کردن زوایای درونی، ذهنش را درمقابل شنونده قرار دهد.
درواقع بر پایه گفته روانشناسان، منظور از فضل فروشی نکردن این است که برای ایجاد یک گفتگوی موثر، همیشه یا در اکثر مواقع، فرض کنید که میخواهید چیزی بیاموزید.
بیل نی میگوید: هر کسی که میبینید، چیزی میداند که شما نمیدانید.
بهتر است گزاره بالا را این گونه بگوییم که: هرکسی در چیزی مهارت دارد. سعی کنید مهارت او را بیاموزید.
از پرسشهایی که پاسخ بله یا نه دارند، استفاده نکنید
برای درک این موضوع بهتر است از روش روزنامه نگاران استفاده کنید. آغاز پرسش توسط خبرنگاران با در نظر داشتن موارد زیر است:
چه کسی؟
چه چیزی؟
چه زمانی؟
کجا؟
چرا؟
چگونه؟
اگر پرسشهای پیچیده مطرح کنید، یک پاسخ ساده دریافت خواهید کرد. به طور مثال اگر از شما پرسیده شود (آیا وحشت کردهاید)، به طور مسلم شما از قدرتمندترین واژه برای پاسخ استفاده خواهید کرد. عبارت (وحشت کردن) در جواب به این پرسش صورت میگیرد؛ به طور واضح میگویید (بله وحشت کردم) یا (نه وحشتی نکردم).
باید بدانید که لازم است شما به مخاطب خود اجازه دهید تا خود را نمایش دهد، آنها کسانی هستند که میدانند چه اتفاقی برایشان رخ داده است. پس باید بپرسید که (چه احساسی داشتی؟) یا (وحشتت چطوری بود؟).
دلیل اهمیت پیچیده نپرسیدن و همچنین مثال بالا، این است که شاید مخاطب شما نیاز داشته باشد لحظهای مکث کند و درباره آنچه که پرسیدهاید، کمی تامل کند. به طور قطع شما هم باید چنین نیازی در خود داشته باشید که بخواهید پاسخهای جالبتری را بشنوید. برای سنجس میزان مهارت مدیریت احساسات خود می توانید تست رایگان هوش هیجانی EQ را انجام دهید.
با جریان حرکت کن
ارتقای مهارت سخنوری با حرکت جاری امکان پذیر است، به این معنا که اگر فکری به ذهنتان رسید، باید اجازه دهید آن فکر از ذهنتان به سمت بیرون عبور کند. فقط کافی است با جریان حرکت کنید.
در اغلب مصاحبهها شنیدهایم که مهمان چند دقیقهای در حال صحبت کردن است، و سپس مجری ناگاه یک سوال بی ربط میپرسد که قبلا پاسخ آن داده شده است. این یعنی اینکه به احتمال زیاد مجری از دو دقیقه قبل، دیگر به صحبتهای طرف مصاحبه گوش نداده است. زیرا او به پرسش واقعه زیرکانه خود فکر میکرده است و تصمیم داشته که آن سوال شگفت انگیز از نظر خود را بپرسد.
باید بگوییم که ما درحقیقت در هنگام صحبت کردن، همان کاری را میکنیم که مجری در مثال بالا با طرف مصاحبه میکند. یعنی درواقع به او دیگر گوش نمیدهیم.
داستانها و ایدهها همیشه درحال آمدن به سمت ما هستند، باید اجازه دهیم بیایند و بروند. اگر بمانند جریانی برای گفتگو وجود نخواهد داشت.
اگر نمیدانید، بگویید نمی دانم
به طور عمده مردم در رادیو و گزارش خبری بهخصوص در رسانههای ملی، از آن جایی که به ضبط شدن صدای خود آگاه هستند، بنابراین بیشتر درباره آنچه که ادعا میکنند مهارت دارند و آنچه که ادعا میکنند را میدانند. این افراد مراقب هستند تا چیزی بیشتر از آنچه هستند نگویند.
لازم است برای ارتقای مهارت سخنوری ما نیز مانند مثال بالا رفتار کنیم؛ به گونهای که انگار کلام ما ضبط میشود. باید جانب احتیاط را در نظر داشت. صحبت نباید بیارزش باشد.
لورا بلوم، روان درمانگر و مددکار اجتماعی که متخصص در آموزش اضطراب و عصبی-روانی است، میگوید: «مغز ما در نتیجه اتفاق و اضطراب های ناشی از آنها به روشهای خاصی عمل میکند.
وقتی در موقعیتی قرار می گیریم که باعث عصبی شدن یا اضطراب می شود، یک واکنش “جنگ یا گریز” ایجاد می شود و مغز، هورمون هایی را به بدن ارسال می کند. بلوم گفت: چندین عارضه جانبی مانند احساس «سبکی سر و سرگیجه» ممکن است رخ دهد و میتواند بر «روشی که مغز ما موقعیتهایی را که در آن بودهایم به خاطر میآورد» تأثیر بگذارد.
احساس شدید اضطراب یا استرس میتواند باعث شود که در طول سخنوری احساس بیکفایتی کنید و این باعث میشود که به گرفتاری«هرگز نمیدانم چه بگویم!» دچار شوید.
تجربه خودتان را با طرف گفتگو برابر ندانید
اگر درحال صحبت کردن با فردی هستید که درباره از دست دادن اعضای خانواده سخن میگوید، شما نباید درباره زمانی که یکی از اعضای خانواده خود را از دست دادهاید صحبت کنید.
اگر درباره مشکلی که در محل کار برای طرف شما ایجادشده است با شما صحبت میکنند، لازمنیست به آنها بگویید که چقدر از شغلتان متنفر هستید.
هیچکدام از تجربههای شما مثل تجربه دیگران نیست، هرگز هم نخواهد بود. همه تجربیات، منحصر بهفرد هستند و از همه مهمتر این است که این انحصاری بودن تجربه تنها برای شما نیست.
هیچ نیازی نیست که برای اثبات اینکه چقدر بینظیر هستید یا اینکه چه میزان رنج کشیدهاید، از لحظه گفتگو با افراد سوءاستفاده کنید. برای درک بهتر این موضوع به نقل قول زیر توجه کنید.
(یک نفر روزی از استفان هاکینگ پرسید که ضریب هوشی IQ چیست؟ و او پاسخ داد: نظری ندارم، افردی که درباره ضریب هوشی تکبر دارند، بازنده هستند.)
برای ارتقای مهارت سخنوری باید بدانید که گفتگوها فرصتهای تبلیغاتی شما نیستند.
تلاش کنید که نظرتان را تکرار نکنید
اینکه در یک گفتگو سعی میکنید که نظرات خود را تکرار کنید، بسیار کسل کننده است. جالب است که اکثر افراد تمایل بسیاری به این موضوع دارند. بهخصوص در گفتگوهای کاری، یا در گفتگو با بچهها، ما نظری را با تاکید میگوییم و بارها و بارها آن را تکرار میکنیم.
به هیچ وجه چنین کاری نکنید، علاوه بر کسل کننده بودن، جنبهای دیکتاتور مآبانه به رفتار شما میدهد.
حرفهای اضافی نزنید
نکتهای بسیار مهم و صادقانه این است که مردم به سال، نام، تاریخ و جزییاتی که سعی میکنید به خاطر بیاورید یا سعی دارید در ذهنتان پیدا کنید، اهمیتی نمیدهند. این موارد تنها برای شما اهمیت دارند.
سوال ما این است آیا براستی موارد ذکر شده که سعی در به خاطر آوردنش دارید، برای شما هم اهمیت قابل توجهی دارد؟
مردم به آنچه که شما دوست دارید اهمیت میدهند، آنچه که در آن با هم مشترک هستید. پس جزئیات را فراموش کنید.
گوش بدهید
موضوعی بسیار مهم که شاید لازم باشد از هر لحاظی مهم جلوه داده شود این است که برای ارتقای یک مهارت سخنوری، گوش دهید.
توضیح این روش به سادگی قابل بیان نیست. طوری که نمیشود گفت تا به امروز چه تعداد از افراد مهم بودهاند و هستند که مهارت گوش دادن را در درجه اول بسیار مهم میدانند.
به گفته بودا: اگر دهانتان باز باشد، چیزی یاد نمیگیرید.
کلوین کولیج در این باره به طنز میگوید: کسی تابهحال به خاطر گوش دادن از کارش اخراج نشده است.
سوال بزرگ درباره این موضوع این است: چرا ما به همدیگر گوش نمیدهیم؟ برخی از جوابها واضح است:
ما ترجیح میدهیم حرف بزنیم؛
هنگامی که حرف میزنیم در جایگاه کنترل قرار داریم؛
مجبور نیستیم چیزی بشنویم که به آن علاقهای نداریم؛
ما مرکز توجه هستیم؛
ما قادر هستیم هویت خود را تقویت کنیم.
اما در کنار دلایل بالا دلیل دیگری هم وجود دارد، ما اگر حرف نزنیم، حواسمان پرت میشود. یک فرد معمولی حدود ۲۲۵ واژه در دقیقه میگوید اما ما میتوانیم، به اندازه ۵۰۰ واژه را در دقیقه بشنویم. با این حساب، ذهن ما ۲۷۵ واژه را در خود جای میدهد. پس ما نیاز به انرژی و تلاش بیشتری داریم.
ما برای گوش دادن و حضور در یک گفتگو نیاز به انرژی بیشتری داریم، در غیر این صورت در آن گفتگو نیستیم.
به گفته استفان کاوی: (بیشتر ما با این هدف که درک کنیم، گوش نمیدهیم). ما به هدف اینکه پاسخ دهیم گوش میدهیم و خودتان تصور کنید نتیجه چنین بحث یا گفت و شنودی چه خواهد بود؟
کوتاه و مختصر سخن بگویید
یک گفتگوی خوب مانند یک مینی پیتزا است، به اندازه کافی برای زنده ماندن شما را سیر میکند اما آنقدر هم زیاد نیست تا به شام فکر نکنید.
کلام آخر درباره مهارت سخنوری
تمامی موارد و توضیحاتی که در این مقاله ذکر شد تنها به یک مفهوم اساسی خلاصه میشود و آن مفهوم این است که به دیگران علاقهمند باشید.
فرض کنید در محیطی رشد یافتهاید که تمام افراد اطراف شما، شخصیتهای معروف و متفاوتی هستند، به این معنا که هرکسی چیزهای پنهان و جالبی در خود دارد. البته که حقیقت ماجرای جهان با کمی کل اندیشی، غیر از این تفاوتها نیست. تنها شما باید این موضوع را به کار بگیرید.
در بعضیمواقع لازم است که ما دهان خود را ببندیم و ذهن خود را باز کنیم. این موضوعی است که در بحث مهارت سخنوری در این مقاله به ما میآموزد، همیشه آماده باشید که شگفت زده شوید.
برای شگفت زده شدن در مباحثه، لازم است که هیچگاه ناامید نشوید، قدمهایتان را محکم کنید، به بیرون بروید و با مردم صحبت کنید. از همه مهمتر به آنها گوش دهید. و از گوش دادن مهمتر اینکه همیشه برای شگفت زده شدن آماده باشید. برای کسب مهارت بیشتر در زمینه گویندگی و فن بیان در کلاس های گویندگی و فن بیان مدرسه کسب و کار آیا شرکت کنید.