همه ما درباره هوش هیجانی شنیده ایم و میدانیم چقدر در زندگی ما مهم است و کاربرد دارد. با این وجود،متاسفانه منابع بسیار کمی هستند که از اهمیت این موضوع مهم، پرده بردارند. در نتیجه،فرد فکر میکند هوش هیجانی، یک امر ذاتی ست و نمیتوان آن را ارتقا داد یا بهبود بخشید. این باور به کل غلط است. هوش هیجانی، هم انتسابی است و هم اکتسابی. بدین معنا که شما میتوانید هوش هیجانی خود را ارتقا بدید و اگر آن را ندارید، یاد بگیرید.
ما در مقالههای پیشین از جمله مقاله ضریب شرافت dq از اهمیت این عنصر بسیار مهم در افراد سخن گفتهایم و چندین جنبه این عنصر را در انسانهای مختلف با شغلها یا روحیات متفاوت از یکدیگر، بررسی کردهایم ولی نوبت به بررسی هوش هیجانی یکی از چالش برانگیزترین شغلها و تاثیرگذارترین در محیط شغلی، میرسد.
هوش هیجانی مدیران
هوش هیجانی
در هسته اصلی آن ، همه چیز در مورد تسلط شخصی و مدیریت افراد است. ما پیش بینی کردیم و دریافتیم که هوش هیجانی کارکنان با رضایت شغلی و عملکردشان، رابطه مثبت دارد. علاوه بر این ، هوش هیجانی مدیر، با رضایت شغلی کارکنان با هوش هیجانی پایین، رابطه مثبت بیشتری نسبت به افرادی که دارای هوش هیجانی بالا بودند ، داشت. ولی چرا هوش هیجانی در مدیران از اهمیت زیادی برخوردا است؟
حقیقت این است که هوش هیجانی، عامل تعیین کننده در توانایی یک مدیر برای هدایت موفقیت آمیز تیم خود است.
یک رهبر با هوش هیجانی بالا احتمالاً در وظایف خود در حوزه ارتباطات، حل مسئله و مدیریت نسبت به مدیران بی بهره از هوش هیجانی قوی تر عمل میکند، زیرا آنها مهارت های اولیه مورد نیاز برای انجام کار خود را دارند و همچنین درک عمیق تری از خود، تیم خود دارند. و اقدامات بر موفقیت تأثیر می گذارد.
گرچه برخی از افراد به طور طبیعی از نظر عاطفی از دیگران باهوشترند، هر کسی میتواند مهارتهای خود را در این مورد، با کمی کمک از فنآوری مدرن تقویت و تکمیل کند. همه اینها به یک تجربه بهتر در خصوص کارمندی، کمک میکند. فرد میتواند نوآوری و فرصتهای طلایی را برای بالا بردن نام تجاری شرکت شما، ایجاد کند.
وقتی کارمندان تجربه خوبی در محل کار خود داشته باشند ، به احتمال زیاد از کار خود دلسرد یا روی برگردان نشده و به صورت آنلاین پیام مثبتی درباره شرکت منتشر میکنند. از طرف دیگر روابط متشنج کارمند و مدیر، شهرت بدی برای کل شرکت میآورد و قطعا استخدامیها نیز با مشکل روبرو میشود.
نقش هوش هیجانی در تصمیم گیری بهتر
هوش هیجانی مدیر با استفاده از مدیریت احساسات به آنها کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند و شرکت خود را به موفقیت مالی بیشتری برسانند.تعجب برانگیز نیست که ۹۰ درصد از موفق ترین مدیران جهان، از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند.
روشهای زیادی برای آموزش وجود دارد، هم از طریق دوره هوش هیجانی و هم با تمرینات سادهای که مدیران میتوانند هر روز تمرین کنند. به عنوان مثال ، برخی از مربیان توصیه میکنند که مدیران قبل از واکنش ، قدمی عقب بردارند و “چرا” را در نظر بگیرند.
این میتواند از بروز اشتباه و تصمیم گیری غلط ، جلوگیری کند. این باید زمانی رخ دهد که افراد تصور کنند، دیدگاه و انگیزههای کسی را درک میکنند ، نه اینکه یک لحظه وقت بگذارند تا با آنها همدلی کنند. البته ، یکی از سادهترین راهها برای درک احساس یک کارمند ، پرسیدن از آنها است.
اما پرسیدن اینکه کارمند چگونه احساس میکند، ممکن است جوابی را که میخواهید دریافت نکنید و به نوعی زیاده روی کرده باشید. برخی از افراد به طور طبیعی،منزوی هستند و دوست ندارند در مورد آنچه آنها را آزار میدهد، صحبت کنند ، در حالی که برخی دیگر ممکن است کاملا راحت و صادقانه با مدیر خود برخورد کنند. قرار دادن افراد در محل موثر نیست.
نقش هوش هیجانی در مدیریت تیم:
افرادی که EQ بالایی دارند به سادگی و راحتر با دیگر افراد همدردی و همدلی می کنند. این خصوصیت باعث می شود یک احساس عمیق و معناداری بین کارمندان ایجاد شود. این یکی از فاکتورهای مهم برای مدیریت بهتر تیم و تعادل آن در هر سازمان و کسب و کاری است.
تعارض در هر سازمانی وجود دارد. بالا بودن هوش هیجانی با کمک ضریب هوشی IQ (تست آی کیو) به مدیران این توانایی را می دهد تا اختلافات به وجود آمده در چرخه همکاری تیم را با ارایه راهکارها و مهارت حل مسئله را متقاعد سازد. در این صورت وفاداری کارمندان افزایش یافته و باعث می شود آنها در کنار هم با قدرت همکاری داشته باشند. این یکی از روش های ایجاد وفاداری در داخل سازمان و کسب و کار محسوب می شود.
نقش مدیریت احساسات در افزایش مهارت
در عوض ، شرکتها باید سرمایهگذاری در ابزارهایی را که باعث افزایش کارآیی هوش هیجانی و تقویت مهارتهای موجود در مدیر میشوند ، در نظر بگیرند. نظرسنجیها یک روش عالی برای انجام این کار هستند. نه تنها بسیاری از کارمندان نسبت به صحبت مستقیم با مدیرشان، احساس راحتی بیشتری در پر کردن نظرسنجی خواهند داشت ، بلکه این راه حل را میتوان به راحتی مقیاس و معیار قرار داد.
هوش هیجانی مدیران
حتی وقتی مدیران در خواندن احساسات بهتر میشوند ، هوش هیجانی میتواند اطمینان حاصل کند که از هیچ چیز مهمی غافل نمیشوند. هیچ کس نمیتواند همه احساسات را به طور مداوم درگیر کند ، اما جمع آوری اطلاعات بیشتر از هوش هیجانی، میتواند مدیران را با احساسات و نیازهای اعضای تیم خود هماهنگ کند. این اساساً روشی برای تقویت غریزه با علم است – که منجر به یک محل کار همدلتر و شادتر میشود.
هوش احساسی مدیران و کاریزما :
حال میتوانیم ۵ تا از مواردی که باعث میشود شما هوش هیجانی خود را بهتر کنترل کرده و با استفاده از ان، مدیر کارآمد تر با کاریزمای بهتری شوید، مورد بررسی قرار دهیم:
1_ خودآگاهی: احساسات و واکنشهای خود را بشناسیم و درک کنیم.
2_ مدیریت خود: احساسات ، خلق و خو ، واکنش ها و پاسخهای خود را مدیریت ، کنترل و سازگار کنید.
3_انگیزه: احساسات خود را مهار کنید، تا انگیزه انجام اقدامات مناسب را ارتقا دهیم ، متعهد شویم ، پیگیری کنیم و در جهت دستیابی به اهداف خود تلاش کنیم.
4_ همدلی: احساسات دیگران را تشخیص دهید ، آنها را درک کنید و از این درک برای ارتباط موثرتر با دیگران استفاده کنید.
5_ مهارتهای اجتماعی: ایجاد روابط ، برقراری ارتباط با دیگران در موقعیتهای اجتماعی ، هدایت، مذاکره و کار به عنوان بخشی از یک تیم
البته که بسیاری از موارد دیگر نیز در حفظ و شکل گیری هوش هیجانی مدیران نقش دارند ولی شما اگر مدیری با توانایی پاینن هستید،با کار کردن روی این ۵ موارد، به راحتی میتوانید هوش هیجانی خود را افزایش دهید. اگر شما یک مدیر باهوش با استراتژی بالا نباشید،هرگز نمیتوانید به ان سرعتی که میخواهید یا نتیجهای که دوست دارید،دست یابید.
این لازمه یک مدیر توانا و کاریزماتیک محسوب میشود و شما باید توانایی کنترل تیم خود و برقراری هماهنگی را داشته باشید.ولی جای هیچ نگرانی نیست زیرا همانطور که اجدادمان همیشه به ما گوشزد میکردند،هیچ چیز مانند یک تلاش مفید ما را به جایگاهی که میخواهیم، نمیرساند. تلاش کنید و مطالعه کنید و مطمئن باشید میتوانید به آن مدیری که دوست دارید تبدیل شوید.
تاثیر احساسات مدیران روی کارمندان:
اگر نیروهای انسانی جهت پیشبرد اهداف سازمانی و کسب و کار همگام با مدیریت سازمان نباشند در مدت کوتاهی عملکرد مفید سازمان کاهش خواهد یافت و مشکلات مختلف در تمام بخش های عملکردی سازمان به وجود خواهد آورد. کنترل و مهار و سپس بهبود این حالت علاوه بر سخت بودن کار برای مدیر باعث ایجاد هزینه سربار به سازمان خواهد شد. برای اینکه بهتر با چالش های پیش رو عدم مدیریت و استفاده از هوش هیجانی در کارمندان را بدانید مقاله هوش هیجانی کارمندان را مطالعه کنید.
مدیران سازمان و رده میانی که به دنبال افزایش مهارت های مدیریتی برای زیر مجموعه سازمانی خود هستند می توانند با شرکت در دوره MBA ( مدیریت راهبردی کسب و کار ) با روش های اصولی مدیریت کارمندان و سازمان آشنا شده و در راستای اهداف سازمانی خود با قدرت بالا قدم بردارند. روش های کنترل احساسات و چگونگی پیاده سازی آن بر روی مجموعه سازمانی در این دوره مهم شرکت کنند.
برای ایجاد یک تیم با هوش هیجانی بالا یک مدیر باید نقاط قوت و ضعف اعضای سازمان خود را بشناسد. با هنجارهایی که روی کار سازمان تاثیر گذار است آشنا باشد. دنبال روش های مدیریت خلاقانه با هزینه کمتر باشد. به اعضا و کارکنان اجازه دهد تا صحبتی با او داشته باشند و دغدغه های خود را بازگو کنند. انجام بازی های تیمی و سازمانی یکی دیگر از روش های بهبود هوش هیجانی در سازمان است.
احساسات منفی در سازمان
تحقیقات بر روی احساسات منفی (مانند عصبانیت یا اضطراب) و اثرات منفی بالقوه آنها (مانند پرخاشگری) تمرکز دارند، اما احساسات منفی گاهی اوقات می توانند پیامدهای مثبتی نیز داشته باشند. مانند ایجاد فرآیند جریمه کارکنان نسبت به انجام درست کارهای خود یا ایجاد فضای امنیتی برای حفظ اسرار مهم سازمانی که بسته به سازمان ممکن است از شدت های مختلفی برخوردار باشد.
اما زیاده روی و گیر دادن های گاه و بیگاه با اعمال جریمه به کارکنان باعث کاهش هوش هیجانی و نتیجه افت کارآیی مفید آن خواهد شد. این روش مانند چاقوی دو لبه ای است که اگر در استفاده از آن مراقب نباشید ممکن است ضرر جبران ناپذیری هم برای نیروی کاری و هم سازمان داشته باشد.
پیشنهاد میکنیم برای سنجش میزان مهارت خود در کنترل احساسات در شرایط مختلف آزمون هوش هیجانی را یکبار انجام دهید، سپس مطابق راهنمای این مقاله نسبت به بهبود مهارتهای فردی خود اقدام کنید.
ویدیوی هوش هیجانی