عصبانی نشو! خشمت را کنترل کن! تو حق نداری داد و فریاد کنی! آنقدر عصبی هستی که هیچ کس دلش نمیخواهد با تو دوست شود! این جملهها برایتان آشنا نیست؟ شما یا این جملات را زیاد از دیگران در رابطه با خودتان میشنوید یا از این جملات برای سرزنش انسانهای اطرافتان استفاده میکنید! از زمان کودکی به ما یاد داده اند برای آن که بچههای خوبی باشیم و دیگران ما را ذوست داشته باشند باید خشممان را کنترل کنیم، کودکان بارها از پدر و مادرهایشان شنیده اند اگر عصبانی باشی و داد و فریاد به راه بیاندازی و بچه بدی باشی هیچ کس تو را دوست ندارد اما کاش پدر مادرها به جای ترساندن بچهها از ابراز خشم راههای کنترل آن را به فرزندانشان آموزش بدهند.
خشم از کودکی در وجود ما شکل میگیرد
خشم در کودکان یکی از شایع ترین مشکلات است.دلیل خشم در کودکان این است که نمیتوانند درک درستی از محیط اطراف خود داشته باشند . از آنجا که کودک نوپاست، هر چند احساسات او بسیار قوی است اما وسیله کافی برای ابراز ناامیدی را ندارد و همین او را بیش از پیش نا امید کرده و از عصبانیت منفجر میکند. او به دیگران حمله کرده، آنها را کتک میزند، اسباب بازیهایش را پرتاب میکند و در نهایت به گوشه ای پناه میبرد، بیشتر این رفتارها به میزان زیادی به الگوی رفتاری خانوادهها بستگی دارد. مخصوصاً این رفتارها در خانوادههایی شایع است که خشم، داد و فریاد و پرخاشگریهایی مثل ” به هم زدن در” در آنها مشاهده میشود. واقعیت آن است که کودکان، هیچ گاه آن چه را که شما میگویید، انجام نمیدهند، اما همیشه در پایان آن چه را که شما انجام میدهید به انجام میرسانند.
کنترل هوش هیجانی در کودکان
بنابراین، پیش از اینکه ما به کودک خود فکر کنیم که چگونه میتوانیم، هوش هیجانی فرزندمان را پرورش دهیم یا با کنترل هوش هیجانی در کودکان او را مدیریت کنیم، بهتر است، ابتدا به فکر فراگیری روشهایی برای مدیریت هوش هیجانی خود باشیم، آنگاه خواهیم دید که فرزندانمان چطور میتوانند، عواطف و احساسات خود را مدیریت کنند. برای پرورش هوش هیجانی و اجتماعی در فرزندان خود، نباید منتظر بمانیم که تنها خود آنها با ما ارتباط برقرار کنند. بلکه ما نیز باید محرکی برای برقراری ارتباط با آنها باشیم. هرچند این سخن، به این معنا نیست که کودکان قادر به برقراری ارتباط نیستند. زیرا آنها درست از زمانی که به دنیا میآید، بدون اینکه هیچ کلمهای را بشناسند، میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
والدین با صحبت کردن، مکث کردن، توجه کردن به بیان احساسها و هیجانهای کودکان خود، دادن فرصت تمرین هیجانها به فرزندان در محیط بازی، ارائه الگوی نوازشگری میتوانند، سنگ بنای ارتباط اجتماعی و پرورش هوش هیجانی را در کودکان بنا کنند.
یک سالگی کودکان
بچه که چیزی نمیفهمد!
همین جمله برای فاجعه ای به اندازه تمام عمر فرزند شما کافی است. توجه داشته باشید که نوزاد نه مثالی ازیک شخص بزرگسال و نه یک موجود بی اهمیت؛ بلکه او نیز انسان است. در گذشته برقراری روابط عاطفی با نوزادان هم چون ارتباط کلامی، تا مدتها مورد توجه والدین قرار نمیگرفت درحالی که این روابط زمینه لازم و اصلی برای آموزش همه جانبه کودک است. درخلال همین رفتارهای ساده روزمره مانند در آغوش گرفتن، تعویض لباسها، شیردادن و… است که نوزاد تصویری از واقعیت و حقیقت را برای خود ترسیم کرده و تجربیاتش شکل میگیرد.
اجازه دهید مسئله را به شکل دیگری برایتان شرح دهم. همین الان شما به راحتی میتوانید از رفتار یک مرد یا زن پنجاه ساله متوجه شوید که از زمان به دنیا آمدن او تا یک سالگی اش چه بر سر او آمده است. محققان دریافتهاند که شکل اساسی احساسات افراد تا یک سالگی آنها به وجود میآید، شما به عنوان پدر و مادر هرچه بیشتر تا سن یک سالگی فرزاندانتان را نوازش کنید و به آنها عشق بورزید و کم تر خشمتان را در مقابل آنها ابراز کنید، در مقابل فرزندانی با هوش هیجانی بالاتر خواهید داشت. به این معنا که فرزندانتان از احساسات مثبت بیشتری چون عشق و آرامش برخوردار میتوند و احساسات منفی کم تری چون خشم و کینه در وجودشان نهادینه میشود.
هوش هیجانی در عکس العمل کودکان
طی تحقیقاتی که در دانشگاه ژنو سوئیس صورت گرفته است، محققان به این نتیجه رسیدند که نوزادان طی شش ماه اول زندگی، احساسات را یاد میگیرند و از ماه هفتم میتوانند تفاوت بین حالات چهره را درک کنند. این موضوع باعث شگفتی محققان شد که آیا نوزادان قادر به شناسایی و درک احساسات مختلف هستند و یا اینکه فقط تغییرات در حالات صورت را تشخیص میدهند پژوهشگران با انجام آزمایش و ردیابی چشم بیست و چهار کودک شش ماهه به نتایجی دست یافتند.
آنها به این نتیجه رسیدند که کودکان به صداها گوش داده و به چهرههای شاد و خشمگین هم با دقت نگاه میکنند. در این آزمایش، نوزادان ابتدا با صدایی خنثی، سپس شاد و دیگری عصبانی برای بیست ثانیه تحت آزمایش قرار گرفتند و بعد از آن با دو چهره متفاوت که یکی عصبانی و یکی خوشحال بود، مواجه شدند.
تکنیک ردیابی چشمی
تکنیک ردیابی چشم، حرکت چشم را اندازهگیری کرد و نشان داد که کودک برای نگاه کردن به اجزای صورت، چه مدت زمان میخواهد. فناوری ردیابی چشم نشان داد که کودکان به چه قسمتهایی از چهره تمرکز کرده و چگونه حرکات آنها بسته به صدایی که میشوند، تغییر میکند. و جالبتر اینکه بدانید که در انتها نتایج کلی به دست آمده نشان داد که کودکان قبل از شش ماهگی هم میتوانند شادی، ترس، ناراحتی و خشم را تشخیص دهند.
هر پدر و مادری هزاران راه و روش برای آرام کردن کودک خود میشناسند، اما نکته مهم این است که همه این رفتارها از عشق و آرامشی واحد نشات میگیرد که کودک آن را به خوبی درک میکند. بدین ترتیب کودک خیلی زود بین احساسات متفاوت خود ارتباط برقرار میکند که همین رابطه باعث خلق تصویری از یک پدر و مادر آرام و مطمئن در ذهن کودک میشود و در واقع این تصویر از پدر و مادر، نمادی از یک دنیای امن و آرام برای کودک است.
برای کنترل خشم کودکانمان چه کنیم؟
اگر اکنون از زمان یک سالگی فرزند شما گذشته است و خشم را در رفتار او میبینید باید بدانید که اکنون هم برای کنترل خشم فرزندتان دیر نشده است. در ادامه میخواهیم به یکی از سوالهای پر تکرار شما پاسخ دهیم: «وقتی کودک ما پرخاشگری میکند یا کتک میزند چه باید کرد؟»
به خودتان مسلط باشید: آرام بودن شما در مواقع عصبانیتِ فرزندتان، به آرام کردن او کمک میکند و میتواند الگویی باشد از این که انسان توانایی کنترل احساس های منفی خود را دارد. از بالا بردن صدا و تنبیه متقابل فیزیکی خودداری کنید.
سریع وارد عمل شوید
اجازه دهید فرزند شما بلافاصله متوجه شود رفتارش غیر قابل قبول است، او باید بداند که رفتار منفی عواقبی خواهد داشت. او را از آن محیط دور کنید تا بتواند آرام شود، بازخواست از کودک صرفاً منجر به دلیل تراشی در او خواهد شد.
با کودک راجع به احساسش حرف بزنید: به جای پرسیدن این که «بگو چی شد؟ چرا باز دعوا کردی؟» میتوانید باهم تا ۲۰ بشمارید و چند نفس عمیق بکشید و به طور مثال بگویید: «من آروم شدم، تو هم آرومی؟ میتونی بگی چه احساسی داشتی؟» به او راجع به احساسش حق میدهیم، به دنبال یافتن مقصر نیستیم، می خواهیم او بیاموزد که عصبانیت و خشم و راه حل درست کنترل آن چیست. با این شیوه در واقع به او می گویید مسئولیت یعنی چه . زیرا او از این به بعد در قبال احساسش با مسئولیت پذیری بیشتری عمل خواهد کرد و آن را به شیوه درست کنترل می کند.
بیمیلی در صحبت کردن
اگر برای حرف زدن بی میل هست یا نمیتواند حرف بزند او را تحت فشار قرار ندهید، کنار هم بنشینید و از احساس تان حرف بزنید و همچنین در فرصت مناسب کتابهای داستان کودکانه با موضوع احساسات و کنترل خشم برای او تهیه کنید. کودک بعد از آرام شدن، میتواند به بازی برگردد و برای عذر خواستن از کودکی که او را کتک زده است، تشویقش کنید
رفتارهای مخالف خشونت را در او تقویت کنید: برای حذف هررفتاری کافیست به رفتار مخالف آن توجه و آن را تحسین و تشویق کنیم. بازی کردن با دیگران، مهربانی و صبوری، جای تشویق و پاداش دارد. به طور مثال بگویید:«خیلی بهت افتخار میکنم که در صف تاب منتظر ماندی تا نوبتت شود» یا «تو خیلی مهربان هستی که عروسکت رو برای بازی به دوستت دادی »
برای کنترل هوش هیجانی در کودکان کمک کنید درباره خشم و احساسات خود صحبت کند.
به کودکتان بگویید وقتی احساس خشم میکنی بهترین کار این است که آن را با کسی در میان بگذاری. با کسی که به او اعتماد داری مانند پدر، مادر، معلم یا دوست خوبت صحبت کن. در این صورت احساس بهتری پیدا خواهی کرد. اگر کودکتان در به کار بردن کلمات برای توصیف احساساتش مشکل دارد. به او خود یاد بدهید که از طریق نقاشی کردن به بیان احساسات خود بپردازد. وقتی در این مورد نقاشی کشید در مورد احساسات افراد و اشیا درون نقاشی از او بپرسید. در این روش به کنترل هوش هیجانی او کمک میکنید.
راههای مقابله با عصبانیت را به کودک بیاموزید.
برای کنترل خشم در کودکان راههای مقابله با خشم را بیاموزید. برای این کار زمانی را انتخاب کنید که آمادگی لازم برای پذیرش مطلب را دارد. سعی نکنید وقتی کودکتان در اوج ناراحتی و عصبانیت به او راههای آرام شدن را بیاموزید. تکنیکهایی نظیر نفس عمیق کشیدن، تا ده شمردن، استراحت کردن، با اسباب بازی دلخواه بازی کردن، به اتاق خود رفتن و به موسیقی ملایم گوش دادن را به او بیاموزید. وقتی کودکتان عصبانی هستند از تذکر شفاهی به او بپرهیزید.
۷ روشی که به شما کمک می کند بتوانید عصابنیت کودک خود را کنترل کنید شامل :
- به کودک خود در مورد احساسات آموزش دهید.
- یک مقایس بروز خشم بسازید.
در مقایس خشم، صفر به معنای “بدون عصبانیت” است. عدد ۵ به معنای “مقدار متوسط خشم” و ۱۰ به معنای “بیشترین عصبانیت حال” است. استفاده از دماسنج به کودکان کمک می کند تا یاد بگیرند که خشم را در زمان وقوع آن تشخیص دهند. در نهایت، آنها می توانند ارتباط برقرار کنند که وقتی دمای عصبانیت آنها شروع به افزایش می کند، استراحت کردن می تواند احساسات خود را کنترل کند.
- یک برنامه آرامش ساز ایجاد کنید.
- مهارت های مدیریت خشم را به کودک خود یاد دهید.
یکی از بهترین راهها برای کمک به کودکی که احساس عصبانیت میکند، آموزش تکنیکهای خاص کنترل خشم است. برای مثال، نفسهای عمیق میتواند ذهن و بدن کودک شما را در هنگام ناراحتی آرام کند. پیاده روی سریع، شمردن تا ۱۰ یا تکرار یک عبارت مفید نیز ممکن است کمک کننده باشد.
- تسلیم عصبانیت ها نشوید.
گاهی اوقات بچه ها متوجه می شوند که بی قراری و گریه کردن روشی آسان برای برآورده کردن نیازهایشان است. اگر کودکی عصبانی شود و والدینش اسباب بازی یا چیزی به او بدهند تا او را ساکت نگه دارند، به کودک میآموزد که کج خلقی مؤثر است.
بهتر است والدین تسلیم فرزند خود نشوند. اگرچه ممکن است در کوتاه مدت این کار آسان تر باشد، اما در دراز مدت تسلیم شدن فقط مشکلات رفتاری و پرخاشگری را بدتر می کند.بهتر است، روی برقراری ارتباط با فرزندتان کار کنید تا او احساس اطمینان بیشتری کند که نیازهایش برآورده خواهد شد.
- پذیرش عواقب کار.
نظم و انضباط به خصوص مسئولیت پذیری به کودک کمک میکند که استفاده از خشونت و پرخاشگری روشی درست برای شما نیست. محروم کردن از تلویزیون، پول تو جیبی، محدودیت دسترسی به ابزارهای ارتباطی و غیره روشی موثر برای ایجاد انضباط محسوب می شود.
- از نمایش برنامه های خشونت آمیز خودداری کنید.
والدین سعی کنند از نمایش انیمشین و فیلم های خشنونت آمیز به کودک خودداری کنند. اینکار باعث می شود کودک با الگو برداری سعی نکند خود را به شخصیتی متفاوت تبدیل کند که برای والدین ایده آل نیست.
برای کنترل هوش هیجانی در کودکان به او یاد دهید چگونه گفتگو را جایگزین انتقام کند
به کودکان خود بگویید که خشمگین شدن امری طبیعی است خصوصا زمانی که کسی احساسات شما را جریحهدار کرده باشد. ممکن است به فکر انتقام گرفتن بیفتید اما این کار، مشکل شما را حل نخواهد کرد. چرا که فکر کردن و بعد صحبت کردن با کسی که شما را خشمگین کرده بهتر از انتقام جویی است.
به دنبال روشهایی باشد که موجب افزایش هوش هیجانی کودک شود.
مثلا به او بیاموزید که احساسات خود را کنترل کرده و احساسات دیگران را پذیرا باشد. مسلط بودن به این مهارت اعتماد به نفس کودک را بالا برده و کمک میکند با دید عمیقتر به مسایل، بتواند مشکلات خود را بدون توسل به زور و خشونت حل کند.
برخی از کودکان چون احساس تنهایی میکنند افسرده و ناراحت میشوند و این منجر به افزایش پرخاشگری و خشم در کودکان میشود. با کلام محبتآمیز با او صحبت کنید. با حرف زدن و گوش دادن به صحبتهای بچهها میتوانید مانع پرخاشگری کودکان شوید. برای اطلاعات بیشتر مقاله ۵ راهکار عملی برای آموزش و تقویت هوش هیجانی در کودکان را مطالعه کنید.
EQ بالا با IQ بالا مرتبط است. کودکانی که سطح هوش هیجانی بالاتری دارند در آزمون های استاندارد بهتر عمل می کنند. روابط بهتر مهارتهای هوش هیجانی به بچهها کمک میکند تا اختلافات را مدیریت کنند و دوستیهای عمیقتری ایجاد کنند.
یک مطالعه ۱۹ ساله منتشر شده در مجله آمریکایی سلامت عمومی نشان داد که مهارت های اجتماعی و عاطفی کودک در مهدکودک ممکن است موفقیت مادام العمر را فراهم کند. به همین دلیل بچه هایی که سطح هوش هیجانی بالاتری دارند کمتر دچار افسردگی و سایر بیماری های روانی می شوند.
یه عنوان مثال در یک نمونه پدر و مادر در جلوی فرزندی که ۸ سال بیشتر نداشت به دلایل مشکلات زندگی مدام دعوا و پرخاشگری داشتند. این طرز برخورد در جلوی کودک بعد از مدت کوتاهی روی کودک نیز تاثیر گذاشته و کودک در انجام کارها پرخاشگری را هم داشت. اما بعدا با ایجاد روابط عاشقانه والدین روی کودک نیز تاثیر گذاشته و باعث شد رفتارهای پرخاشگرانه را ترک و به یک کودک مثبت تبدیل شود.
از اشتباهات فرزندتان به عنوان فرصتی برای رشد بهتر او استفاده کنید. هنگامی که آنها به دلیل عصبانیت یا جریحه دار کردن احساسات خود شخصی رفتار می کنند، زمانی را برای صحبت در مورد اینکه چگونه می توانند در آینده بهتر عمل کنند، اختصاص دهید. با حمایت و راهنمایی مداوم شما، فرزند شما می تواند هوش هیجانی و قدرت ذهنی مورد نیاز برای موفقیت در زندگی را یاد بگیرد.
معرفی کتاب و دوره های آموزشی برای تقویت هوش هیجانی کودک
جان گاتمن یکی از سرشناس ترین روانشناسان آمریکایی است که تخصص وی در حوزه خانواده و مشکلات مرتبط با آن است کتاب جالبی در حوزه افزایش هوش هیجانی کودکان دارد. او در کتاب فنون افزایش هوش هیجانی کودکان به والدین آموزش می دهد تا به کودکان خود درباره هیجانات آموزش بدهند و به آنها بیاموزند تا چطور در شرایط بحرانی احساسات خود را کنترل کنند و عکس العمل های کنترل نشده نشان ندهند.
همچنین در این کتاب می خوانیم “ثابت شده است کودکان نسبت به گذشته دو برابر غمگین تر شده اند، راحت تر و با سرعت بیشتری تحریک می شوند و نا آرام تر نیز شده اند. این موضوع باعث شده تا کودکان نافرمان تر شوند که این شاخصه ها اگر در کنار هم قرار گیرند می تواند باعث ایجاد تکانش های شدید شده و عواقب خطر ناکی در پی داشته باشد.”
اگر یادتان باشد در بالا عبارتی مطرح شد که بیان یک جمله به تنهایی میتواند باعث نابود شدن تمام عمر فرزندانتان شود. آیا به راستی فقط همین جمله چنین آثار مخربی میتواند با خود به همراه داشته باشد؟ صدها جمله و طرز تفکرات دیگر هم هست که هر یک به تنهایی میتواند باعث از بین رفتن تمام زندگی شما یا فرزندانتان شود که هم اکنون باید آنها را بشناسید و به دنبال راه حلی برای ایجاد تفکر مثبت برایشان باشید. اکنون با مراجعه به تست هوش هیجانی و شناخت احساسات و عواطف خود و سپس ثبت نام در کلاسهای هوش هیجانی مدرسه کسب و کار آیا میتوانید هر آنچه را که برای کنترل هیجانات خود لازم دارید را به دست آورید.
پرسش و پاسخ :
پنج روش مهم برا شناخت میزان احساسات ” هوش هیجانی ” کودک
- آگاه بودن از احساسات کودک خود
- استفاده از آموزشهای عملی برای ایجاد ارتباط با کودک جهت شناسایی احساسات
- گوش دادن به حرفهای کودک
- تمامی احساسات کودک را به صورت برچسب یاداشت کنید.
- به کودک کمک کنید در مواجه با مشکلات و محدودیتها اعتماد به نفس خود را از دست ندهد.
چگونه می توانیم احساسات کودک خود را کنترل کنیم؟
- بررسی رفتار کودک در کلاس درس و مدرسه
- از قرار دادن کودک در موقعیت دشوار خوددار کنید.
- به کودک کمک کید یک برنامه برای مدیریت کارهای خود داشته باشد.
- به کودک یاد دهید اشتباهان خود را ببخشد.
- یک نمودار ۵ پله ای ایجاد کنید تا کودک به عنوان مسزان ناراحتی خود نشان دهد.
- یک داستان خوب برای شخصیت کودک بنویسید.
- او را در مورد تشکر و قدردانی قرار دهید.
- به خواب او دقت کنید به اندازه بخوابد.
یک نمونه خوب برای تقویت هوش هیجانی بالا در کودک را نام ببرید؟
به کودک بیاموزید وقتی حرکتی اشتباه کرد مسئولیت پذیر بوده و اشتباه خود را بپذیرد. یا انتقاد پذیر باشد و کمک کنید، بتواند با رفع نقاط ضعف خود به بلوغ فردی برسد. برای درک بهتر مقاله موثرترین راه های تقویت هوش هیجانی را از مدرسه کسب و کار آیا مطالعه کنید.