چگونه میتوانید با مخاطب ارتباط برقرار کنید؟
دانش را نمیتوان به زور در مغز کسی فرو کرد، باید مخاطب را به آن راغب کرد. پیش از آنکه ایده ای را در ذهن کسی خلق کنید، باید از او اجازه بگیرید. مردم بالفطره ذهنهای خویش را محتاطانه در اختیار کسانی که غریبه هستند میگذارند؛ زیرا ذهن با ارزش ترین دارایی آنهاست. باید راهی بیابید تا بر این احتیاط غلبه کنید و راه انجام آن این است که ترسی را که در وجود شما هم چنبره زده است، به آنها نشان دهید. شنیدن یک سخنرانی و فن بیان کاملا متفاوت از خواندن یک مقاله است. شما تنها با کلمات سروکار ندارید. بلکه با شخصی سروکار دارید که این کلمات و واژهها را بیان میکند.
روش اثرگذاری بر ذهن مخاطب
برای اثرگذاری بر مخاطب باید ارتباط انسانی وجود داشته باشد. شما میتوانید درخشان ترین سخنرانی خود را با توضیحاتی به شفافیت بلور و منطقی برنده تر از لیزر ارائه کنید، اما اگر آن ارتباط اولیه را به خوبی با مخاطب برقرار نکنید، کلامتان تاثیری نخواهد داشت. حتی اگر مخاطب محتوای کلام شما را تا حدی درک کند، این کلام در مغز او فعال نخواهد شد و به آسانی در حافظه او برای مدت کوتاهی بایگانی شده و سپس به دست فراموشی سپرده میشود.
انسانها کامپیوتر نیستند، آنان موجوداتی اجتماعی و دارای خصلتهای هوشمندانه اند. آنان سلاحهایی دارند برای محافطت از خویش، در برابر اطلاعات خطرناکی که ممکن است جهان بینی آنها را مخدوش کند. این سلاحها عبارتند از : شک گرایی، بی اعتمادی، تنفر، خستگی، عدم درک و غیره . جهت افزایش این مهارت ها می توانید در دوره های هوش هیجانی دکتر یحیی علوی شرکت کنید.
بدین ترتیب این سلاحها بی نهایت گرانبها هستند. اگر ذهن شما در برابر تمامی اطلاعات ورودی باز بود، زندگی تان به سرعت از هم میپاشید. مثلا : «قهوه سرطان زاست!»، «آن خارجیهانفرت انگیزند!»، «این چاقوهای زیبای آشپزخانه را بخرید!»، «عزیزم، میدانم چطوری اوقات خوبی را برایت فراهم کنم »هر کلمه ای که می بینیم یا میشنویم قبل از اینکه به عنوان یک ایده عملی در ذهن وارد شود، مورد ارزیابی قرار میگیرد. بنابراین، اولین وظیفه شما به عنوان یک سخنران حرفه ای یافتن راهی برای خلع اینگونه سلاحها و اعتمادسازی در مخاطب است. به گونهای که آنها اشتیاق پیدا کنند و برای دقایقی به شما اجازه دهند تا اختیار کامل ذهنشان را به دست بگیرید.
از همان ابتدای سخنرانی تماس چشمی برقرار کنید
ما انسانها میتوانیم به سرعت و خیلی خوب افراد را بشناسیم؛ دوم دشمن، دوست داشتنی یا نفرت انگیز، عاقل پانادان، دارای اعتماد نیز، عاقل بانادان، دارای اعتماد به نفس یا شکاک، سرنخهایی که ما برای این داوری های گسترده استفاده میکنیم اغلب خیلی راحت هستند. بر اساس شیوهی لباس پوشیدن، نحوه راه رفتن یا ایستادن، حالات چهره، زبان بدن و نوع حضور آنها و… میتوان این کار را انجام داد. انجام داد.
سخنرانان بزرگ خیلی زود راهی را برای برقراری ارتباط اولیه با مخاطب پیدا میکنند. این کار به آسانی با راه رفتن بر روی سن با اعتماد به نفس ، نگاه کردن به دوروبر، برقرار کردن تماس چشمی با دوسه نفر از مخاطبان و لبخند زدن حاصل میشود. حالا بیایید نگاهی به لحظات ابتدایی سخنرانی «کلی مک گونیگال» بیندازیم که در مورد نتایج مثبت استرس بود: «باید اعترافی بکنم.» [او مکث میکند، برمیگردد، دست خود را پایین می اندازد، و لبخند کوتاهی میزند) اما ابتدا میخواهم یک اعتراف از شما بگیرم.» [به جلو گام بر میدارد در سال قبل» [ به دقت به چهره تک تک افراد نگاه میکند «من میخواهم هرکسی که استرس را تجربه کرده است، دستش را بالا ببرد. کسی بوده؟» (لبخندی مرموز بر روی لبهایش مینشیند که چند لحظه بعد تبدیل به لبخندی میلیون دلاری میشود. در همین جا به سرعت با مخاطب ارتباط برقرار میشود.
لبخند بزنید :
همه ی ما نمیتوانیم در سخنرانی مانند کلی به طور ذاتی فصیح، آرام یا زیبا عمل کنیم. اما کاری که همه ی ما میتوانیم انجام دهیم برقراری تماس چشمی با مخاطب و لبخندی هر چند کوچک است. این کار تغییر بزرگی ایجاد میکند. «راگاوا کی. کی» هنرمند هندی- مانند «پیا مانچینی»؟حامی دموکراسی در آرژانتین- تماس چشمی فوق العاده ای با مخاطبان برقرار میکند که تنها چند لحظه پس از آغاز سخنرانی، خودتان را در کنترل او حس میکنید.
دلیلی برای این کار وجود دارد. انسانها توانایی پیچیده ای در خواندن دیگران با نگاه کردن به چشمان آنها در خود پروراندهاند. ما میتوان ناخودآگاه کوچکترین جابه جایی ماهیچههای چشم طرف مقابل را تشخیص دهیم و با این کشف نه تنها میتوانیم در مورد احساس آنان قضاوت یا بلکه در مورد اعتماد به آنان نیز میتوانیم تصمیم بگیریم. مقاله زبان بدن چهره را مطالعه کنید.
ارتباط ذهنی
ارتباط ذهنی داشته باشید!
دانشمندان نشان داده اند که زل زدن دو نفر به یکدیگر بازتاب فعالیے نورونها را بیشتر میکند که به معنای این است که شما وضعیت احساس طرف مقابل را میپذیرید. شادی من باعث میشود که شما در درون خود لبخند بزنید. حتی اگر یک لبخند کوچک باشد. اما این لبخند کوچک معنادار است. اگر من مضطرب باشم شما هم عصبی میشوید. ما به یکدیگر نگاه میکنیم و ذهنهای ما همزمان با هم مرتبط میشوند.
به همان میزان که ارتباط ذهنی مان باهم برقرار میشود، میتوانیم به یکدیگر اطمینان کنیم. اما بهترین ابزار برای ایجاد این اعتماد چیست؟ خب، تنها یک لبخند. یک لبخند طبیعی چاره کار است. مردم لبخندهای مصنوعی را درک میکنند و به سرعت احساس میکنند بازیچه قرار گرفتهاند سراب گاتمن» سخنرانیای در مورد قدرت پنهان لبخند ایراد کرد.
او گفت ارزش یک لبخند به خوبی برابر با ۷ / ۵ دقیقه از زمان سخنرانی شماست تماس چشمی به همراه لبخندی گرم که گهگاه بر روی لبهایتان مینشیند فناوری شگفت انگیزی است که میتواند تاثیر یک سخنرانی را صدچندان – جای تاسف است که گاهی اوقات این حالت تحت تاثیر نورپردازی قرار میگیرد.
گاهی اوقات نورافکنهای درخشان آنچنان نوری بر چهره سخنران ایجاد میکند، که حتی نمیتواند چهره مخاطبان را ببیند. از قبل با در این باره با نورپرداز صحبت کنید. اگر بر روی صحنه ایستادهاید و میکنید نمیتوانید با مخاطب ارتباط برقرار کنید، میتوانید از مسئول نور خواهش کنید نور لامپهای معمولی سالن را زیاد یا کم کند.
با مخاطبان ارتباط چشمی برقرار کنید، گرم و صمیمی باشید، واقعی باشید، خودتان باشید این کارها موجب میشود به شما اعتماد کنند، شما را دوست بدارند و شور و شوق شما سهیم شوند. برای اطلاعات بیشتر مقاله روابط بین فردی چیست؟ را مطالعه کنید.
مخاطب را بخندانید؛ اما نه آنقدر که از خنده به خود بپیچد.
تمرکز بر سخنرانی کار بسیار سختی است و شوخ طبعی راهی شگفت انگیز است برای آنکه مخاطب را با خودتان همراه کنید. بخشی از هدف تکمیلی خندیدن ایجاد یک پیوند اجتماعی است. وقتی با کسی می خندید، احساس همراهی بیشتری با آن فرد می کنید. این کار ابزاری خارق العاده برای ایجاد ارتباط است. مخاطبانی که بی درنگ همراه با شما میخندند به شما علاقمند میشوند و اگر مردم به شما علاقمند شوند، با آمادگی بیشتری به آنچه می گویید گوش خواهند سپرد.
خنده حالت دفاعی فرد را از بین میبرد و ناگهان شما شانس این را خواهید یافت تا به درستی با آنان ارتباط برقرار کنید. شما هم حتما در سخنرانیهایی که اوقات خوب توام با خنده ای را گذارانده اید و وجه اشتراک شما در توصیف این قبیل از سخنرانیها این است : این سخنرانی خیلی لذت بخش است. من هرگز فکر نمیکردم این موضوع بتواند چنین جذابیتی داشته باشد . این سخنران هر جا که سخنرانی کند من در آن شرکت خواهم کرد.
در این فضای سخنرانی، زمانی که سخنران جدی میشود و مسئله اصلی را مطرح میکند، سخنرانی اش را با دل و جان دنبال میکنیم. برای مثال برایان استیونسون در سخنرانی بی نظیرش در مورد عدالت، یک ربع اول را به شرح داستانی در مورد مادر بزرگش پرداخت که چگونه او را قانع کرده بود که سیگار نکشد. داستان با شوخی و خنده تمام شد و همه ما ناگهان متوجه شدیم که عمیقا با او ارتباط برقرار کردهایم.
توجه: اختصاص مدت زمان طولانی برای داستانهای خنده دار که موهبتی ویژه است برای اکثر ما توصیه نمیشود. اما اگر این توانایی را داشته باشید که داستانی کوتاه برای مخاطب تعریف کنید که خنده بر لبان آن ها نقش ببندد، ممکن است بقیه مشکلات سخنرانیتان برطرف شود.
خودنمایی نکنید!
آیا دوست دارید ذهن خود را به کسی بسپارید که پر از خودخواهی است؟ هیچ چیز بیش از اینکه مخاطبان شما چنین احساسی داشته باشند به سخنرانی آسیب نمیزند و اگر این اتفاق در همان ابتدای سخنرانی روی دهد. پس مراقب باشید. یکی از سخنرانان تدتاک با این جمله سخنرانی خود را شروع شد: ” قبل از اینکه به این برند فعال و پویا تبدیل شوم ” درست در همین لحظه شما می فهمید که این سخنرانی پایان خوشی نخواهد داشت.
سخنران بعد از دستیابی به چند موفقیت تجاری مهم، خود را بالاتر از مخاطب دید و ما با سخنرانی روبه رو بودیم که باید به تمام جزئیات موفقیتهای او گوش میدادیم. به یاد میآورم که این تنها دفعهای بود که سخنران با گفتن هیس مخاطب را ساکت میکرد. حتی اگر شما واقعا یک انسان نابغه و محشر هستید که مردم برایتان سر و دست میشکنند یا اگر یک پیشرو جسور و شجاع هستید، بهترین کار این است که اجازه دهید مخاطب خودش این مسئله را تشخیص دهد. برای اطلاعات بیشتر مقاله هوش هیجانی در مذاکره چه تاثیری دارد؟ را مطالعه کنید.
به نقل از یک سخنران بزرگ :
خودتان باشید. بدترین سخنرانیها آنهایی هستند که در آن فرد تلاش میکند ادای کس دیگری را در بیاورد. اگر آدم دست و پا چلفتیای هستید، پس خودتان را همین طور نشان دهید. اگر احساساتی هستید، پس احساساتی باشید. تنها استثنا حالت تکبر و خودمحوری است. اگر اینگونهاید، این خصوصیات را کنار بگذارید.
آیا میخواهید سخنرانی خوبی داشته باشید؟ میخواهید ایرادات خود را متوجه شوید؟ برای حرفهای بودن برای سخنرانی باید به روز باشید، حتما این سوال برایتان پیش اومده که حال چه کار کنیم؟ یک خبر خوب، شما همین حالا میتوانید کلاسهای سخنوری ( دوره سخنوری و فن بیان ) را تحت نظر یکی از بهترین سخنرانان جهان آموزش ببینید.
پرسش و پاسخ :
- چگونه می توان به مخاطب خود معنا را منتقل کرد؟
- سعی کنید پیام خود را به بهترین شک ساده منتقل کنید.
- از زبان خود با مهارت فن بیان بهره ببرید.
- از زبان بدن دست با مخاطبان صحبت کنید.
- برای تاثیر بهتر در مخاطب چه روشی مناسب است؟
اطلاعات اینکه مخاطب شما از نظر سن، جنسیت، میزان تحصیلات، مذهب خود، زبان ، فرهنگ در چه جایگاهی داردو این روش یکی از مهمترین بخش های سخنرانی محسوب می شود. معنی این بند به این دلیل است که مخاطب شما فقط گوش میکند و شما صحبت می کنید. بدون اینکه مخاطب شما از شما سوالی داشته باشد.
- ۳ گام ارتباط موثر چیست؟
- اجازه دهید دیگران صخبت کنند. اگر کسی در مورد چیزی که سخت است با شما صحبت کرد حر او را قطع نکنید.
- این را بدانید ممکن است مخاطب در برخی موارد مخالف صخبت شما باشد.
- سوال بپرسید و مخاطب را درگیر کنید.