اگر در موتور جستجوی گوگل ویژگی هایی که یک مدیر موفق باید داشته باشد را جستجو کنید، با لیست طولانی از انواع این ویژگیها رو به رو میشوید. چقدر عالی که به عنوان یک مدیر به دنبال کسب همه این ویژگیها هستید، اما به راستی می توانید همه ویژگیهایی که در کتابها و سایتها برای مدیران لازم دانسته اند، داشته باشید؟ بر اساس تحقیقاتی که در دانشگاه هاروارد صورت گرفته چهار ویژگی اصلی باید در مدیران وجود داشته باشد. برای آشنایی با این ویژگیها با ما همراه باشید.
داستانی از پیتر بریگمن در ارتباط با مدیر موفق
پیتر بریگمن (مدیر عامل شرکت بریگمن که یکی از بزرگترین شرکتها در زمینه آموزش مدیران و نیروی کار است) در کتاب Leading with Emotional Courage خود میگوید: روزی یکی از دوستانم به نام براد که مدیرعامل یک شرکت مالی بود، درباره یکی از کارمندانش با من صحبت کرد، او گفت که مدیر فروشش پسر بسیار خوبی است، اما به دلیل ناکارآمدیش قصد دارد که او را اخراج کند. سه ماه بعد که او را دیدم گفت هنوز نتوانسته ام مدیر فروش خودم را اخراج کنم و وقتی که دلیلش را از او پرسیدم گفت: چون که من یک ترسو هستم!
اما به عقیده من او یک انسان ترسو نبود و فقط هنگام گرفتن یک تصمیم مهم دچار مشکل شده بود. درست مثل اتفاقی که برای من و شما میافتد. مهم نیست که شما چند سال دارید، چه شغلی دارید، چه موقعیتی دارید یا در چه وضعیتی قرار دارید؟ چرا که هر انسانی با هر موقعیتی و در هر سنی باید هر روز با آدمهای زیادی نشست و برخاست کند، صحبت کند و تصمیمهای کلیدی بگیرد و میخواهد این تصمیمات به گونه ای باشد که قدرتش را به دیگران نشان دهد. از همان کودکی وقتی با دختر دایی یا پسر عمویتان بازی میکردید همیشه دوست داشتید که شما تعیین کننده نوع بازی باشید تا همین الان که دوست دارید کنترل همه چیز در دستتان باشد و این کنترل به نحوی باشد که دیگران به مدیریت شما ایمان بیاورند و با اعتماد کاملی که به شما دارند، پیرو شما شوند.
اما تا وقتی که با دیگران ارتباط برقرار نکنید و به آنها اعتماد نکنید، نمیتوانید اعتماد آنها را به خود جلب کنید، حتی اگر بهترین تصمیمها را بگیرید و بهترین مدیر دنیا باشید. اشتباه نکنید منظور ما از مدیر این نیست که مدیر عامل یک شرکت بزرگ یا حتی یک بخش از سازمان باشید. شما میتوانید به عنوان یک زن خانه دار مدیر امور خانه خود باشید، برای این کار باید با علاقه به مشکلات و علایق فرزندانتان گوش دهید با آنها هم دردی کنید طوری که بچههایتان شما را بهترین مادر دنیا بدانند و به حرفهای شما گوش دهند.
درست این اتفاق باید برای مدیر یک سازمان هم اتفاق بیفتد. در درجه اول تا وقتی که حرف و عمل شما یکی نباشد، تا زمانی که صادقانه با کارمندانتان صحبت نکنید و در مقابل به مشکلات و پیشنهادات آنها با روی باز گوش ندهید، نه تنها کارمندانتان به حرف شما به درستی گوش نمیدهند، بلکه از مخالفان اصلی شما میشوند. در مورد چگونگی برخورد با کارمندان در محیط سازمانی در مقاله مدیران خوب چگونه کارمندان خود را تشویق می کنند. به صورت کامل توضیح دادیم.
۵ ویژگی طلایی مدیر موفق چیست؟
داستان فوق یک مقدمه برای بیان ویژگیهای مدیر موفق بود. حالا میخواهیم به ۵ ویژگی اصلی یک مدیر اشاره کنیم. بیشتر افراد یکی از این ویژگیها را دارند، در بهترین حالت دو ویژگی ، اما برای آنکه یک مدیر خوب و موثر باشید باید همه ویژگی های زیر را داشته باشید:
۱ – خودباوری
براد مدیر عاملی که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم را به یاد دارید؟ او به شدت در داشتن این ویژگی مشکل داشت، او به خود و تصمیماتش باور نداشت و نتوانست مدیر فروش خود را با وجود ناکارآمد بودن اخراج کند و حتی به خودش لقب ترسو داد. سِمَتِ مدیریت مستلزم گرفتن تعداد تصمیمات کلیدی و غیر کلیدی به تعداد زیاد است شما اگر به خود و تصمیمهایی که میگیرید باور نداشته باشید چگونه میخواهید دیگران شما و تصمیماتتان را باور داشته باشند. تا به حال فکر کرده اید چقدر مهارت تصمیم گیری دارید؟ آیا با انواع تصمیم گیری در مدیریت آشنا هستید؟
۲ – برقراری ارتباط موثر
این ویژگی نقطه قوت براد بود. او رابطه بسیار خوبی با کارمندانش داشت و با علاقه به حرفها و مشکلات آنها گوش میداد، کارمندانش به او اعتماد بسیار داشتند. حتی زمانی که با کارهایش مخالف بودند و بسیار سپاسگذار او بودند که به آنها فرصت دوباره میداد و از اشتباهاتشان چشم پوشی میکرد. براد از حد نرمال این ویژگی عبور کرده بود. بله شما به عنوان یک مدیر باید به کارمندانتان فرصت دوباره دهید و تا جایی که به سازمان و اهدافش صدمه وارد نشود، میتوانید از اشتباهات افراد چشم پوشی کنید. اما نه تا آنجا که به جایی برسید که به خود لقب ترسو دهید و نتوانید تصمیمتان را عملی کنید. برای آشنایی با یکی از دلایلی که در بالا رفتن ارتباط موثر مدیران نقش اساسی دارد مقاله ضریب شرافت را مطالعه کنید.
بنابراین اگر شما مدیر شرکتی باشید که روابط دوستانه ای در آن حکم فرماست، خیلی راحت تر میتوانید نقطه قوت و ضعف کارمندانتان را بفهمید و با توجه به آن، وظایف کارمندانتان را دسته بندی کنید و در نتیجه خیلی راحت تر هم میتوانید به اهدافتان برسید. اما میدانید تا کجا و چگونه باید ارتباط دوستانه با کارمندانتان داشته باشید؟ اگر ارتباطات سازمانی برای شما مهم است دوره رفتار سازمانی را حتما بگذرانید.
۳ – به اهداف شرکت متعهد باشید
به عنوان یک مدیر موفق باید بدانید، تعهد محرکی است که ما را به سمت اهدافمان هل می دهد. تعهد و هدف ، به تنهایی برای رساندن ما به مقصد کافی نمی باشند. زیرا برای پیمودن یک مسیر، نیاز به خط پایان، و برای رسیدن به خط پایان نیاز به انرژی داریم. مایع حیات یک سازمان چیزی نیست جز تعهد! اما چه تعهدی؟! در پاسخ به شما میگوییم : تعهدی که هدف و خط پایان راه را در یک قدمی ما میگذارد .
پس یکی از مهمترین ارکان موفقیت در هر کاری متعهد بودن به هدف تعیین شده برای انجام آن کار میباشد . در واقع هدف و تعهد دو بال برای موفقیت است که هر چقدر قویتر و بزرگتر باشند ما می توانیم بیشتر اوج بگیریم و بی توجهی به آن از گذشتههای دور تاکنون باعث بسیاری از ناکامیها و شکستها در طول تاریخ بشریت بوده است . و به موفقیتهای بیشتری برسیم .به نظر شما براد تعهد کافی به کار را داشت؟
۴ – برای مدیر موفق بودن شجاع باشید
بسیاری از تصمیم هایی که شما میگیرید، آنقدر ریسکی است که ممکن است هیچ کس از شما حمایت نکند و سازمان هم نیاز به گرفتن این تصمیمات دارد. اگر شما فردی شجاع نیستید و قدرت انجام کارهای ریسکیتان بسیار پایین است لطفا دور کارهای مدیریتی را خط بکشید حالا چه بخواهید مدیریت امور یک خانه را به عهده بگیرید چه بخواهید یک سازمان را مدیریت کنید.
براد یک تصمیم مهم گرفته بود و آن هم اخراج مدیر امور مالیش بود، با اخراج این شخص از سازمان ممکن بود که نظم آنجا نیز به هم بخورد ، افراد دچار ترس از دست دادن کارشان شوند و نسبت به مدیرانشان موضع بگیرند و حتی در بدترین حالت تحصن کنند. اگر از درست بودن تصمیمتان اطمینان دارید، باید آنقدر شجاع باشید که حتی اگر کارمندانتان علیهتان تحصن کردند، باز هم از موضع خود عقب نشینی نکنید. اما اگر تصمیمتان درست و به نفع سازمان است؟ آیا خودتان را برای همه این اتفاقات آماده کرده اید یا میدانید چگونه باید آماده این اتفاقات شوید؟
در شرح ویژگیهای بالا از شما سوالهایی پرسیده شد، برای آنکه بتوانید یک مدیر خوب باشید باید جواب آنها را بدانید شما باید بتوانید درست و به موقع تصمیم گیری کنید، شجاع باشید، روی تصمیمتان بمانید و آن را اجرا کنید . روابط دوستانه ای با همکارانتان و زیردستانتان داشته باشید اما حدود آن را نیز باید بدانید مثلا این حدود نباید به اندازه ای باشد که دیگر نتوانید مرز دوستی و کار را از هم تشخیص بدهید و کار به جایی برسد که اشتباهاتشان، مخصوصا اشتباهات بزرگشان را نادیده بگیرید.
۵ – مسئولیت پذیری
باید به وظایف خود متعهد باشید و برای این تعهد نیاز به دانش و مسئولیت پذیری دارید. حتی ممکن است برای تحقق این امر فداکاریهای زیادی انجام بدهید، منظور از فداکاری از بین بردن خودتان نیست . تعهد مسئولیت سنگینی است که در ازای آن گاها باید منافع شخصی خود را قربانی منافع جمعی کنید. بسیاری اذعان دارند که چون ذاتا انسانهای فداکاری نیستند، نمیتوانند مدیر باشند، نه نه اشتباه نکنید هیچ انسانی در بدو تولد DNA فداکاری ندارد و میتوانید این ویژگی را در خود ایجاد کنید.
کاراکتر یک مدیر تاثیرگذار باید ویژگیهای زیادی داشته باشد و ویژگیهایی که به آن اشاره کردیم، جز مهم ترین آنهاست. آیا این ویژگیها را دارید و با ویژگیهای دیگر آشنا هستید. نگران نباشید. شما با آموزش دیدن به راحتی میتوانید ویژگیهایی که یک مدیر موفق باید داشته باشد را کسب کنید.
مدرسه کسب و کار آیا با برگزاری دورههای آموزشی، هر آنچه که برای مدیر شدن به آن نیاز دارید را به شما در بالاترین سطح کیفیتی آموزش میدهد.