بسیاری از افراد نحوه شروع سخنرانی را دشوارترین بخش آن میدانند؛ البته این تصور اشتباه هم نیست! تصور کنید میخواهید در جمعی سخنرانی کنید، برای این کار عزت نفس کافی و فن بیان خوبی نیز دارید؛ اما بزرگترین ترس، شروع سخنرانی است؛ چراکه تعیین میکند افراد به ادامه صحبت شما گوش دهند یا مشغول فعالیتهای سرگرمکننده خودشان باشند. به همین دلیل ۳ تکنیک شروع سخنرانی جذاب را برای شما در این بخش آوردهایم.
جالب است بدانید مطالعات نشان میدهند فعالیت مغز دانشجویان در حین خواب بیشتر از فعالیت آن در زمان ایراد سخنرانی استادان یا همکلاسیهایشان است! این آمار عجیب بیشتر از هرچیزی به شروع نامناسب یک سخنرانی مرتبط است. بنابراین اگر در فکر ایراد یک سخنرانی جذاب و گیرا هستید که شنوندگان را میخکوب کند، همراه ما باشید.
اولین تکنیک شروع سخنرانی به کمک مخدر دوپامین: ایجاد لبخند!
شروع سخنرانی شما باید به گونهای باشد که شنوندگان یا حضار هیجانزده شوند. برای ایجاد این هیجان باید دست به دامن هورمونی به نام دوپامین شد!
اگر این نام تا به حال به گوشتان نخورده است نگاهی کوتاه به آن میاندازیم. دوپامین را هورمون لذت یا خرسندی در بدن مینامند. زمانیکه فعالیت، سخنرانی، تصویر یا هر اطلاعات دیگری از نظر انسان خوشایند به نظر برسد، درواقع ترشح دوپامین در مغز آغاز شده است.
در سخنرانی نیز دوپامین مادهای است که لذت همراه با لبخند را بر لبان شنوندگان شما میآورد. بگذارید این هورمون را با چند مثال، بیشتر بشناسیم.
زمانیکه جدول پیچیده سودوکو را بعد از ساعتها حل میکنید احساسی فوقالعاده در شما ایجاد میشود؛ منشا این احساس از دوپامینی است که در مغز ترشح شده است. علاوه بر این دوپامین را در پایان روز، زمانی که تمام لیست کارهای برنامهریزی شدهتان را تیک زدهاید، احساس خواهید کرد.
حال سوال اینجاست که چگونه باید این هورمون فوقالعاده را برای شروع سخنرانی استفاده کنیم که مخاطبان احساسی خوشایند از شروع ما داشته باشند؟
برای به کار بردن این تکنیک شروع سخنرانی لازم نیست زمین و زمان را جستجو کنید! هزاران وبسایت و کتاب وجود دارد که در آنها داستانهای چندخطی یا روایتهای کوتاه بامزهای برای شروع سخنرانی وجود دارد؛ مهم نیست این داستانها درباره سگ قدیمی پشمالو باشند یا یک چرچیل؛ تا زمانیکه خنده دار باشند باید از آنها استفاده کرد.
با این حال بسیاری از سخنرانان که حتی دوره فن بیان را نیز مهارت دارند، تنها یک یا دو داستان کوتاه بامزه را برای شروع سخنرانی در چنته دارند!
حتی راننده اینشتین میداند چگونه سخنرانی کند!
بگذارید یک مثال بامزه از این تکنیک شروع سخنرانی را با یکدیگر مرور کنیم. دهه ۱۹۲۰ دههای بود که اینشتین به همراه راننده خود سرتاسر اروپا را برای ایراد سخنرانی درباره کشف جدید خود، یعنی نسبیت، زیر پا میگذاشت.
قبل از رسیدن به محل برگزاری یکی از این سخنرانیها راننده به او گفت: «اوه خدای من، باز هم یک سخنرانی خشک، کسلکننده و تکراری دوباره! مطمئنم دوباره تمام جملات تکراری سخنرانیهای قبلی را تکرار میکنی؛ جملاتی که کلمه به کلمه میتوانم برای خودم تکرار کنم!»
اینشتین با شوخطبعی شیطنتآمیزی در جواب راننده یک ایده جالب را مطرح میکند. او از راننده میخواهد که به جای او روی سن سخنرانی برود و خودش در پشت صحنه نحوه ایراد سخنرانی را گوش دهد! قرار شد اینشتین لباس راننده را بپوشد و پشت درب اصلی سالن منتظر بماند.
راننده در کمال ناباوری یک سخنرانی فوقالعاده را ایراد میکند. در انتهای آن یکی از حضار سوالی پیچیده میپرسد که شاید فقط دانشمندان حقیقی بتوانند آن را جواب دهند.
راننده بدون اینکه دستوپایش را گم کند میگوید: «سوال بسیاری خوبی پرسیدی و البته که پیچیده به نظر میرسد؛ اما پاسخ دادن به آن بسیار ساده است، حتی راننده من هم میتواند به آن پاسخ دهد!»
این استفاده از شوخطبعی یا بداههگویی چیزی است که شروع یک سخنرانی را جذاب میکند؛ با این حال یک سخنران باید همیشه چند خط جواب در آستین خود پنهان داشته باشد که در موقعیتهای دشوار آغاز سخنرانی از آن استفاده کند. داشتن مهارت های فردی و شناخت خود با انجام آزمون های رایگان نظیر تست هوش ای کیو IQ یا تست هوش هیجانی EQ نیز اهمیت بالایی دارد.
فکر همه جا را بکنید!
سخنرانی گاهی اوقات بحرانیتر از آن چیزی که تصور میکردید، شروع می شود. ممکن است کسی بخندد، فردی شروع به تشویق کردن کند، گوشی همراه یکی از حضار با صدای بسیار بلندی شروع به زنگ خوردن کند، چیزی در اتاق پشت صحنه با صدایی بلند سقوط کند یا حتی تکنولوژی که قرار بود با آن سخنرانی را آغاز کنید از کار بیفتد!
در این شرایط است که سخنران با به زبان آوردن جملاتی واقعی، بداهه و بامزه میتواند نبض و اتمسفر موجود در فضا را در دست خود بگیرد. البته که حضار اعتمادبهنفس و شوخطبعی فوقالعاده شما را ستایش میکنند.
مثالهای بسیاری برای شروع سخنرانی با شوخطبعی وجود دارد؛ اما سخنرانان همیشه از یک روش برای آغاز گفتههای خود استفاده نمیکنند. برای مطالعه بیشتر مقاله سخنرانی و فن بیان را مطالعه کنید.
دومین تکنیک شروع سخنرانی به کمک اکسیتوسین: احساس همدلی
اکسی توسین هورمون دیگری است که آن را مخدر عشق، احساسات، همدلی و گاهی احساس مبهم میدانند. این ماده همان هورمونی است که در بدن مادر، زمانیکه به نوزادش شیر میدهد، ترشح می شود؛ همان احساسی که با عاشقانه در آغوش کشیدن فردی احساس میکنید یا همان احساسی که در زمان گوش دادن به یک سخنرانی عالی دارید؛ چراکه یک سخنرانی فوقالعاده همیشه با داستانهای احساسی همراه است.
به سخنرانیهایی که روی شما تاثیر گذاشتهاند کمی فکر کنید؛ سخنرانی احساسی میشل اوباما، اما واتسون یا هر فرد دیگری. تمام این گفتهها، داستان و روایتی احساسی را دنبال میکردند؛ داستانی که احساس همدلی را در شما برمیانگیخت.
افسانهها، اسطورهها، کتابهای رمان و فیلمها، همگی را میتوان یک سخنرانی فوقالعاده به حساب آورد که میدانند چگونه با ارائه یک روایت جذاب شما را با خود همراه کنند.
فراموش نکنید برای همراه کردن مخاطب با خود نمیتوانید مطالبتان را روی سر آنها بکوبید؛ در این شرایط تنها پاسخی که از حضار دریافت میکنید واکنشی متقابل است که نشان میدهد آنها هم دوست دارند به سر شما بکوبند! (البته چیزی جز مطالبشان را !)
داستانها یک تکنیک شروع سخنرانی فوقالعاده محسوب میشوند. نگاهی به فیلمها و رمانها با قهرمانهای قدرتمند آنها بیندازید که چگونه احساسات و همراهی شما را تسخیر میکنند! اما در یک سخنرانی بهترین داستان، روایت واقعی و شخصی شماست و بهترین قهرمان خود شمایید! پیشنهاد می کنیم مقاله هوش هیجانی چیست؟ را مطالعه کنید.
روایت شخصی شما چگونه روی مخاطب تاثیر میگذارد؟
یک ماجرای احساسی و واقعی از شخص شما، احساس همدلی مخاطبان را بیشتر می کند؛ چراکه باعث میشود حضار، دنیا را از دیدگان شما ببینند. اینجا همان جایی است که اکسی توسین به کمک شما میآید! یک سخنرانی با شروعی طوفانی که احساسات بیش از نیمی از مخاطبان شما را برانگیخته میکند.
داستان احساسی شما مخاطبان بیشتری را به ادامه سخنرانی متصل میکند؛ همان هدفی که شما در سر میپرورانید.
بیایید به مطالعات جالبی که روی اکسی توسین انجام شده است، نگاهی بیندازیم. در یک مطالعه از افراد خواستند که به یک فرد غریبه مقداری پول کمک کنند. با این مطالعه که توسط دانشمند مغز و اعصاب، پاول زاک انجام شد، نتایج بسیار جالبی به دست آمد.
پاول زاک نشان داد نه تنها با بررسی سطح اکسی توسین میتوان فهمید کدام افراد به غریبه پول میدهند؛ بلکه حتی میتوان مقدار این پول کمکی را نیز تخمین زد!
داستانها میتوانند مخاطبان شما را سرگرم کنند؛ میتوانند آنها را برای شنیدن ادامه یک سخنرانی ترغیب کنند؛ میتوانند آنها را برای کمک مالی تشویق کنند و شما را در رسیدن به اهداف دیگر کمک کنند.
به همین دلیل است که کمپینهای بازاریابی بزرگ و موفق از این تکنیک استفاده میکنند و به همین دلیل است که اگر میخواهید یک تکنیک شروع سخنرانی فوقالعاده را در دست داشته باشید، باید به معجزه روایت ایمان بیاورید!
اما همیشه هم لازم نیست احساسات مخاطبان را برای همراهی برانگیخته کنید. پس بیایید به سراغ سومین مخدر شروع یک سخنرانی موثر برویم.
سومین تکنیک شروع سخنرانی به کمک کورتیزول : شوکه کردن!
روش دیگری که برای یک شروع طوفانی سخنرانی وجود دارد شوکه کردن مخاطبان است؛ اما چگونه میتوان مخاطبان را شوکه کرد؟! با پرسیدن سوال!
پرسیدن سوال تکنیکی است که با ترشح هورمون کورتیزول همراه میشود. کورتیزول هورمونی است که در اثر ترشح آن علائمی همچون افزایش ضربان قلب و سطح انرژی، تمرکز، استرس و آمادگی برای شرایط غیرقابل پیشبینی اتفاق میافتد!
ترشح این هورمون کاملا غریزی است و شما با پرسیدن سوال از مخاطب این حالت را در او ایجاد میکنید. به همین دلیل است که فروشندگان، مبلغان دینی یا استندآپ کمدینها از این روش برای همراه کردن مخاطب استفاده میکنند.
اما چه سوالی؟!
سوال شما میتواند احساسی باشد: چند نفر از شما فردی را از دست داده که واقعا او را دوست میداشته است؟
سوال میتواند یک واقعیت را بیان کند: آیا میدانید ۴۶ نفر از ثروتمندترین افراد کره زمین ثروتی به اندازه ۵۰ درصد فقیرترین افراد دارند؟!
سوال ممکن است فلسفی باشد: چرا اکنون در حال خواندن این مقاله هستید؟! چرا دیروز یا فردا به سراغ این مطلب نیامدید؟! آیا چیزی وجود دارد که شما را به اینجا کشانده است؟ آیا فقط در حال گذراندن زمان هستید یا واقعا تفکرات مشترکی با این متن دارید؟!
بهترین سخنرانان سوالهایی مشابه با مورد آخر میپرسند؛ سوالهایی طولانی که مخاطب را درگیر یک چالش ذهنی – اخلاقی میکند.
گاندی چه میکند؟!
بگذارید یک مثال فوقالعاده از یکی از بهترین سخنرانیها داشته باشیم. این سخنران اینگونه شروع میکند:
«سال ۱۹۳۵ است و شما گاندی هستید؛ شما در حال دویدن برای سوار شدن به قطارید و قطار دارد سکو را ترک می کند، همان لحظهای که سوار قطار میشوید یکی از صندلهای شما میافتد. چه میکنید؟! آیا در قطار میمانید یا برای برداشتن صندل پیاده میشوید؟ فقط میخواهم به جواب این سوال فکر کنید تا در آخر به آن برگردیم.»
تمام مخاطبان با یک سوال شوکهکننده مواجه شدهاند و همه در ذهن خود آماده رسیدن به هدف از طرح سوال میگردند؛ یک همراهی بدون نقص!
سپس سخنران به سراغ بخش اصلی سخنرانی خود میرود؛ جایی که درباره تئوریهای رهبری سخن میگوید. جایی که در آن داستان میگوید، میخنداند، سوال میپرسد و تمام تکنیکهای دیگر سخنوری؛ درحالیکه مخاطب نمیتواند تصویر گاندی را از ذهن خود بیرون کند!
در آخر خطابهها سخنران چنین میکند: «اوه بله، گاندی و قطار! خیلی خوب چند نفر از شما درون قطار میمانید؟ با بالا بردن دستها نشان دهید، حال چند نفر برای برداشتن صندل به سکو برمیگردید؟ حال بگذارید بگویم گاندی واقعا چه میکند. گاندی صندل دیگرش را درمیآورد و به بیرون پرتاب میکند. زمانیکه همراهان از او میپرسند چرا این کار را کرده است میگوید برای اینکه اگر کسی که آن را پیدا کرد، یک جفت صندل کامل برای پوشیدن داشته باشد!»
یک سوال هوشمندانه! یک داستان که نقاط جذاب بسیاری در خود دارد؛ از ارزشها گرفته تا احساسات دلسوزانه و اشتیاقها! چیزی که نشان میدهد همیشه چاره دیگری هم برای جنگیدن وجود دارد!
اما چیزی که درون شوخیها، داستانها و پرسشها وجود دارد و مخاطب را با شما همراه میکند چیزی نیست جز احساسات!
شوخطبعی، روایتگری و پرسیدن سوال تمام آن چیزی است که نیاز دارید!
هر تکنیک شروع سخنرانی که استفاده کنید تنها یک هدف دارد: مخاطب به ذهن و گفتار شما متصل شود و این اتصال تنها با احساسات ایجاد خواهد شد.
سوالات، شوخطبعیها، شیطنتها و داستانها، احساسات مخاطب را با شما همراه میکند. افراد آنچه را که میگویید و آنچه که میکنید فراموش میکنند؛ اما هرگز نمیتوانند احساسی را که در آنها ایجاد کردهاید فراموش کنند.
پس یک تکنیک شروع سخنرانی فوقالعاده آن چیزی است که احساس فوقالعادهای به مخاطب بدهد و او را با شما همراه کند. این همان چیزی است که برترین سخنرانان به کار میگیرند؛ تکنیکی که دنبالکنندگان شما را بیشتر میکند و باعث پویایی سخنرانی شما میشود.
ایجاد احساس شادی، احساس غرور، احساس اتصال، احساسی که به مخاطب القا کند چیزی بیشتر از خودش است؛ چراکه مخاطب همیشه به دنبال اشتیاق بیشتر است و رهبران بزرگ همیشه کاری میکنند که مخاطبان بیشتر از آن چیزی که هستند، طلب کنند. اگر شما هم دوست دارید در هنر سخنوری و فن بیان مهارت خوبی داشته باشید در کلاس های آموزش سخنوری و دوره فن بیان در مدرسه کسب و کار آیا شرکت کنید.
حال شاید بپرسید چگونه یک سخنرانی را به اتمام برسانیم. برای این کار تنها یک راه وجود دارد:
شاد و پیروز باشید!
https://www.youtube.com/watch?v=Bh3iM–2AW4
پرسش و پاسخ :
- ۳ تکنیک نوع گفتار را نام ببرید؟
با توجه به تفاوت سخنرانی ها به طور کلی هر سخنرانی به سه دسته آزمونده، متقاعد کننده و سرگرم کننده دسته بندی می شود.
- قانون ۳ در بیان چیست؟
هر ایده، فکر، رویداد، یا جمله ای که به صورت سه تایی از ترکیب این موارد ارائه شود، موثرتر و خاطره انگیزتر است. از این رو به آن قانون سه می گویند.
- اصلی ترین نوع گفتار را نام ببرید؟
اطلاع رسانی، دستور دادن، سرگرم کردم و متفاعد سازی ۴ عنصر جدا نشدنی برای بیان هر نوع گفتار است. در هنگام ارایه سخنرانی باید چند هدف را در ذهن داشته باشید. برای مثال ما در کلاس فن بیان به دانشجویان تاکید کردیم همیشه سعی کنید به سبک سرگرم کننده اطلاع رسانی کنید.